(1) 2- منظور از اجتماعات سياسى، صيانت حقوق
طبيعى و غير قابل انتقال افراد جامعه است كه عبارتند از آزادى، امنيّت مالى و جانى
و مقاومت با ظلم.
3- قدرت، ناشى از ملّت است، هيچ هيئت و هيچ فردى نمىتواند اعمال
قدرت و حاكميّتى در مملكت بكند مگر آنكه از جانب مردم مجاز باشد.
4- آزادى عبارت است از قدرت داشتن به اعمالى كه مستلزم زيان ديگران
نباشد، پس اعمال طبيعى هر كس حدّى و انتهايى ندارد، مگر حقوق افراد ديگر كه مانند
وى بايد از آزادى بهرهمند شوند، اين حدود را فقط قانون مىتواند معيّن كند.
5- قانون حقّ ندارد هيچ چيز را در جامعه ممنوع كند، مگر چيزهاى مضر
را، هر چه را كه قانون منع نكرده است، نمىتوان جلوگيرى كرد و هيچ كس را نمىتوان
به كارى كه قانون حكم نمىكند، مجبور گردانيد.
6- قانون مظهر تمايل عمومى است. تمام مردم حقّ دارند مستقيما يا به
وسيله نمايندگان خود در وضع قانون شركت جويند، قانون بايد بدون استثنا و تبعيض چه
در سياست و چه در حمايت براى كلّيه افراد يكسان باشد؛ چون عموم افراد كشور در
مقابل قانون مساويند، هر كس ممكن است بر حسب شايستگى خود داراى هر مقام و شغلى
بشود، ما به الامتياز مردم جز تقوا و لياقت نخواهد بود.
7- هيچ كس را نمىتوان متّهم به توقيف و حبس نمود، مگر به موجب صريح
قانون و به ترتيبى كه قانون معيّن كرده، كسانى كه محرّك يا مشوّق يا مجرى و يا آمر
احكام غير قانونى باشند، بايد به كيفر برسند، امّا كسانى كه به موجب قانون احضار
يا توقيف مىشوند، بايد بىدرنگ اطاعت نمايند، در صورت مقاومت و سرپيچى، مقصر
شمرده مىشوند.
8- قانون جز مجازاتهايى كه ضرورى است مجازاتى معيّن نمىكند و كسى را
نمىتوان مجازات نمود مگر به موجب قانونى كه قبل از وقوع جرم وضع شده و با گناه
كاملا مطابق باشد.
9- تا زمانى كه تقصير به ثبوت نرسيده، هيچ كس را مجرم نبايد خواند و
اگر