(1) و در همين زمينه امير المؤمنين عليه السّلام به عامل خود در بصره
«عثمان بن حنيف» نوشت:
«الا و انّ لكلّ مأموم اماما، يقتدى به و يستضيء بنور علمه، الا و
انّ امامكم قد اكتفى من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه. الا و انّكم لا تقدرون على
ذلك و لكن اعينوني بورع و اجتهاد و عفّة و سداد».[1]
«آگاه باش اى عثمان بن حنيف! كه از براى هر پيروى، پيشوايى هست (از براى هر مأموم،
امامى است) كه به او اقتدا مىكند و از او پيروى مىنمايد و از نور علم او كسب
روشنايى مىكند (اى عثمان بن حنيف!) امام شما (على) اكتفا كرده است از پوشاك اين
دنيا به دو پيراهن كهنه و از خوراك آن به دو قرص نان (من مىدانم) كه شما توانايى
چنين كارى را نداريد و لكن شما (نمايندگان من در اطراف كشور) مرا (در اداره امور
كشور و صلاح ملّت) كمك كنيد، باتقوا و پرهيزكارى خود و كوشش (در عمل) و خوددارى
(از هواى نفس) و درستكارى (در امورى كه به شما محوّل شده است)».
از سخنان مولاى متقيان به خوبى استفاده مىشود كه نقش امام در جامعه
از آن جهت كه امام است، سرمشق و الگو بودن اوست براى مردم كه بايد از نظر عمل و
كردار، پيرو امام باشند و اگر مردم نتوانند تا حد اعلاى تزكيه نفس پيش روند، وظيفه
دارند كه به اندازه توانايى خود از امامشان پيروى بنمايند.
و نيز فرمود:
«انّ اللّه فرض على أئمّة العدل ان يقدّروا انفسهم بضعفة النّاس كيلا
يتبيّغ[2] بالفقير
فقره».[3] «خداوند
از پيشوايان عادل (ائمه عدل) چنين خواسته است كه (زندگانى) خود را در سطح فقيرترين
مردم قرار دهند تا ندارى فقير او را به هيجان نياورد كه سر از فرمان خدا برتابد».