نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 65
بچههاى گرسنهى ولگردى افتادم كه سر يك تكه
نان با ديگران دعوا مىكنند. من مىدانستم كه نياز او بايد خيلى شديد بوده باشد كه
يك چنين دختر مهربانى را وادار كند عمداً يك بچهى ديگر را بزند.
پدر و مادرش را خواستم. پدرش اعتراف كرد كه پول كافى دارد كه تا وقتى
بچهها بزرگتر شوند همسر سابقش را تأمين كند. اما نمىخواهد چنين كارى را بكند.
او مىخواست همسرش را تنبيه كند. من به او گفتم آن كه واقعاً تنبيه مىشود، آليسون
است. او به مراقبت مادرش احتياج دارد. اما هر چند او بچهاش را دوست داشت، دشمنيش
با همسر سابقش به آن مىچربيد. او اصرار داشت كه «من نمىخواهم بگذارم زنم به همين
راحتى از معركه دَر برود و آليسون هم بايد خودش را هر طور مىتواند سازگار كند!»
بچهها پدر و مادرشان را مىخواهند
بچهها نمىتوانند به نفع خودشان بجنگند. وقتى به نيازهاى ايشان
بىتوجهى مىشود نمىتوانند از پدر و مادرشان به جايى شكايت كنند. نمىتوانند با
انتخابات چيزى را عوض كنند. آنها حق رأى ندارند. بچههاى كوچكتر حتى قدرتِ حرف
زدن ندارند تا بتوانند عصبانيت خودشان را به زبان بياورند آنها نياز به بزرگترهاى
دلسوزى دارند كه در حمايت از آنها لب به سخن بگشايند. متأسفانه در حالى كه
طرفداران مهدكودكها ادعا مىكنند دارند به نفع بچهها كار مىكنند، در واقع
بسيارى از آنها در فكر منافع خودشان هستند.
نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 65