نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 280
سازش تناقضها
چنانكه مىدانيم هگل فيلسوف بزرگ آلمانى قهرمان فلسفه تضاد به شمار
مىرود و هم او بود كه مثلث معروف (تز، آنتى تز، سنتز) و يا (موضوع، ضد موضوع، تركيب)
را كه قبل از او ديگران بيان كرده بودند به صورت پيدايش و سازش تناقضها توضيح و
تعبير كرد و هم او بود كه تناقض را وارد مفهوم (ديالكتيك) كرد و يا ديالكتيك جديد
را پايهگذارى كرد.[1]
فيلسوفان اسلامى در عين اينكه با صراحت طرف دار هماغوشى و آميختگى و
اتحاد وجود و عدم در طبيعت هستند از اصل (امتناع جمع نقيضين) دفاع مىكنند و آن را
اصلالاصول و امالقضايا مىخوانند.
حقيقت اين است كه از نظر اين فيلسوفان هماغوشى و آميختگى هستى و
نيستى در طبيعت- كه لازمه واقعيت (شدن) و (صيرورت) يعنى لازمه هر وجود سيّال و
لغزان و متدرجى است- با اصل (امتناع جمع نقضين) فرسنگها فاصله دارد و نبايد آن دو
را با يكديگر اشتباه كرد.
اشتباهى كه در اين زمينه شده است از تفكيك نكردن اعتبارات مختلف عدم
و به عبارت ديگر از نشناختن فعاليتها و تصرفات ذهن در مورد مفهوم (عدم) ناشى
مىشود.[2]
عدم به اعتبارى كه نقيض وجود است خارجيت ندارد كه فرض آميختگى و
اتحاد با وجود در آن بشود، و به اعتبارى كه در خارج است و نفس الامريت برايش
اعتبار مىشود و با وجود متحد مىگردد نقيض وجود نيست.
پس ادعاى اينكه اتحاد وجود و عدم در (صيرورت) و (شدن) جمع نقيضين و
سازش متناقضين است و ناقص اصل امتناع نقيضين مىباشد و ديالكتيك هگل توانسته است
اصل (امتناع نقيضين) را رد كند ناشى از عدم توجه به مفهوم واقعى مسأله و اعتبارات
مختلف عدم است.[3]
حقيقت اين است كه امكان ندارد كسى مفهوم صحيح امتناع نقيضين را درك
كند و مدعى امكان آن بشود. اين گونه ادعاها به شوخى شبيهتر است تا جدّى، و از يك
اشتهاى فوق العاده به نوگويى و نوپردازى ناشى مىشود. اگر اين گونه اعتبارات مجازى
را نقض قانون (امتناع