ما نيز نمىتوانيم اين توجيه را بپذيريم و اعتقاد داريم كه حسنين
عليهما السّلام در هيچ كدام از فتوحات روزگار خلفا شركت نداشتند، و نيز معتقديم كه
اين فتوحات عموما به نفع اسلام نبود، بلكه برعكس ضربهاى بود بر پيكر اسلام. ما
نظر خود را به صورت ذيل خلاصه مىكنيم:
1. آثار فتوحات بر مردمى كه سرزمينشان فتح مىشد
واضح است كه به دنبال اين فتوحات، از طرف هيأت حاكمه هيچگونه
اهتمامى در جهت ارشاد، آموزش و پرورش و تربيت صحيح اسلامى مردم صورت نگرفت، تا
عقيده اسلامى در درون آنان رسوخ كرده و به صورت يك نيروى عقيدتى درآيد كه بتواند
وجدان و ضمير انسانى را با معانى اصيل بارور سازد، و از آنجا بر كليه حركات و سكنات
افراد سايه افكند و روح آنان را با مفاهيم و خصايص اسلامى انسانى عالى غنا بخشيده،
در سازندگى انسان مؤثر افتد و نقش خويش را در تبلور ويژگىها و خصايص اخلاقى بر
اساس همان مفاهيمى كه اعتقاد اسلامى را در وجدان و درون آنها شكوفا نموده، به
منصّه ظهور رساند.
آرى، در خلال بيست سال، دامنه نفوذ اسلام به طورى گسترش يافت كه
چندين برابر فتوحات اسلامى در عهد پيامبر عظيم الشأن اسلام گرديد، اما اختلاف اين
و آن از زمين تا آسمان بود.