نام کتاب : آشنايى با قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نویسنده : مجيدى، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 56
2. انتخاب رئيسجمهور (اصول 114 و 117)؛
3. انتخاب نمايندگان مجلس شوارى اسلامى (اصول 58 و 62)؛
4. انتخاب اعضاى شوراهاى اسلامى شهر و روستا (اصول 7 و 100).
جمهوريت و اسلاميت در قانون اساسى
در اصل اول قانون اساسى نوع حكومت ايران، جمهورى اسلامى معرفى شده
است. در ذيل آخرين اصل قانون اساسى (اصل 177) نيز چنين مىخوانيم: محتواى اصول
مربوط به اسلامىبودن نظام و ابتناى كليه قوانين و مقررات براساس موازين اسلامى،
... جمهورىبودن حكومت، ولايت امر و امامت امت و نيز اداره كشور با اتكا به آراى
عمومى، ... تغييرناپذير است. پذيرش توأمان حاكميت الاهى و مردمى و نيز سازگارى
ميان آنها بهگونهاىكه در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران آمده است، در هيچيك
از قوانين اساسى موجود دنيا بهچشم نمىخورد.[1]
اين امر سبب شده برخى تركيب جمهوريت و اسلاميت را وحدت ضدين و در نتيجه آن را محال
تلقى نمايند.[2] اما اين
سخنِ درستى نيست؛ چه آنكه جمهوريت نمادى از شكل حكومت و اسلاميت نيز بيانگر محتواى
آن است.[3] از
اينرو، پذيرش گرايش مكتبى و عقيدتى براى نظام، به هيچرو به معناى نفى
مردمسالارى نبوده و اسلامىبودن آن نيز به مفهوم نفى حاكميت ملى نيست.[4]
اين اشكال بهگونهاى ديگر نيز پاسخ داده شده است: پايه اساسى
دموكراسى و جمهورى، ارج نهادن به رأى و نظر و باورهاى مردم است. چنانكه مىدانيم،
اصولًا در نظامهاى دموكراتيك تحصيل اتفاق آرا نيز ناممكن است و همواره اكثريت
مطلق و حتى نسبى آراست كه مناط اعتبار قرار مىگيرد. حال وقتى مردم ايران در
رفراندومى كاملًا آزاد با اكثريتى قريب
[1]. حسين جوانآراسته،« مبانى حاكميت در قانون
اساسى»، فصلنامه حكومت اسلامى، ش 21، ص 69 و 70.
[2]. براى آگاهى بيشتر بنگريد به: علىاكبر
نوايى،« در اصلاحطلبى در بستر اسلاميت و جمهوريت»، انديشه حوزه، ش 28، ص 164-
161؛ محمدجواد ارسطا،« جمهوريت و اسلاميت؛ تضاد يا توافق»، حوزه و دانشگاه، سال 9،
ش 36، ص 11- 9 و 24- 16.
[3]. عباسعلى عميدزنجانى، حقوق اساسى ايران، ص 191
و 188.