نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 59
خواستههاى درونى و برونى او آگاه است طبعا ارزشگذارى او مطابق
فطرت و كمال او خواهد بود ولى در اينجا برخى از غريبان كه تحت تأثير انتقام از
كليسا قرار گرفته اصالت را به انسان مىدهند و مىگويند كمال مطلوب انسان آن است
كه خود ارزشگذار باشد نه اينكه از ارزشهاى وضع شده ديگران تبعيت و اطاعت كند.
اين گروه اطاعت از خدا را با ميل به رهايى و آزادى و حتّى نيرومندى
مغاير مىدانند.
ژان پل سارتر كه از پيشروان اين انديشه است مىگويد:
قول به آزادى انسان مستلزم اين است كه افراد بشر ملعبه خدايان يا هر
قوه ديگرى ماسواى خود نيستند بلكه آزادى مطلق دارند و رها و مستقل و غير متعلق و
غير مرتبطند و خلاصه به حال خويشند آينده به كلى باز و غير مسدود است، اگر خدايى
بود كه همهچيز را مقدور مىكرد يا حتى همهچيز را مىدانست، آينده به ضرورت چنان
مىبود كه خدا در علم قبلى خويش مىديد. ازاينرو، نفى خالقى عليم، شرط عقل و منطق
حريت كامل انسان است.[1] در نقد
نظريه «سارتر» چهار نكته را يادآور مىشويم:
1. نظريه «سارتر» بسان كسى است كه قبلا مدعى را تنظيم كرده
[1]. ژان پل سارتر، نوشته كريسين موريس: ص 66، چاپ
تهران، 1349.
نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 59