شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هجرى، در سراى خود خفته بودم
كه جماعتى به در سراى من آمدند.
نيمى از شب گذشته بود، مرا بيدار كردند و گفتند:
«برخيز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان، را اجابت كن كه تو را
مىخواند».
حسنبن مثله مىگويد: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به در سرا
رسيدم، جماعتى از بزرگان را ديدم، سلام كردم.
جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جايگاه- كه اكنون مسجد
(جمكران) است- آوردند.
حضرت امام عليه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن
مسلم بگو: رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كنى، بايد هر چه از اين زمين
منفعت بردهاى، برگردانى تا در اين موضع مسجد بنا كنند».