نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 170
اسلام روح تاريخ ايران بعد از اسلام را تشكيل مىدهد ... ايرانى
كه ما در قرن اول و پيش از قرن اول (اواخر ساسانيان) مىشناسيم، تشنه شعارها و
اصولى است كه اسلام بيان مىكند. اين شعارها خواه ناخواه نفوذ پيدا مىكند و
نمىتوان جلوى مردم را گرفت كه بدان نگروند.[1]
بنابراين انقلاب اسلامى ايران احياگر مجدد روح اسلامخواهى و
اسلامگرايى ملت بود و خود گواهى بود بر اينكه نمىتوان اسلام را از اين ملت
بازگرفت.
2. غربگرايى
رژيم پهلوى در ساختار فرهنگى خود براى «اسلامزدايى» كوشيد با
«غربگرايى»، در برابر اسلام و فرهنگ فطرى آن بايستد و ايرانى را با فرهنگ منحرف و
مبتذل غربى آشنا سازد.
جريان غربزدگى از دوره قاجاريه توسط منوّرالفكران فراماسونر و وابسته
به انگليس آغاز شد و در دوره پهلوى به اوج خود رسيد. ميرزا ملكم خان كه پدر
روشنفكرى غربزده و پايهگذار لژهاى فراماسونرى است، مىنويسد:
من همين قدر مىگويم كه ما در مسائل حكمرانى نه مىتوانيم و نه بايد
از پيش خود اختراعى نماييم. يا بايد علم و تجربه فرنگستان را سرمشق خود قرار
بدهيم، يا بايد از دايره بربرىگرى خود قدمى بيرون نگذاريم.[2]
در دوره پهلوى نيز سيدحسن تقىزاده- كه روزگارى در عصر نهضت
عدالتخانه از رهبران مشروطه انگليسى بود و در دوره پهلويبه وزارت و سپس به رياست
مجلس سنا رسيد- معتقد بود:
براى ترقى بايد از فرق سر تا نوك پا فرنگى شد ... ايران بايد ظاهراً
و باطناً وجسماً و روحاً فرنگى مآب شود و بس.[3]
همچنين فراماسونر وابستهاى همانند محمدعلى فروغى كه در سه مقطع
سلسله پهلوى نقش اصلى داشت، نخستين رئيسالوزراى رضاشاه بود كه خطابه مراسم تاجگذارى
رضاشاه را
[1]. على شريعتى، بازشناسى هويت ايرانى اسلامى(
مجموعه آثار 27)، ص 16 و 52.
[2]. محمدمحيط طباطبايى، مجموعه آثار ميرزا
ملكمخان، ص 10.
[3]. مؤسسه فرهنگى قدر ولايت، تاريخ تهاجم فرهنگى
غرب( سيدحسن تقىزاده)، ج 4، ص 60 و 156.
نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 170