نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 164
در پايان اين گزارش، زبيگنيو برژينسكى در گفتگو با روزنامه
آمريكايى واشنگتن پست به مقامات آمريكايييادآور شد:
من از حمله به ايران بهعنوان پاياندهنده نقش آمريكا در جهان
مىنگرم. عراق ممكن است پيشنمايشى از پايان نقش آمريكا در جهان باشد. اما اگر
سربازان آمريكايى سريعتر از آن كشور خارج شوند، اين مسئله قابلترميم است. اگر
جنگى با ايران آغاز شود، ما براى 20 تا 30 سال درگير ماجرا خواهيم بود و موقعيت
جهانى خود را از دست خواهيم داد؛ درحالىكه دنيا هم ما را محكوم مىكند. بوش نشان
داد كه در آغاز جنگ خوب عمل مىكند، اما تدابيرى براى خاتمه آن ندارد و درگيرى با
ايران از اين قاعده مستثنى نيست. اگر كليد پايان جنگ در دستان ايران باشد، چه
مىتوان كرد؟[1]
درخصوص توانمندى و بازدارندگى دفاعى و اقتدار ملى امروز كشورمان،
تحليل كارشناسان و سياستگذاران غربى گوياى صلابت و قدرت ايران اسلامى در سطح
منطقه و جهان است. در اينباره به چند نمونه اشاره مىكنيم:
توماس فريدمن، كارشناس مسائل خاورميانه و سرمقالهنويس روزنامه
آمريكايى «نيويورك تايمز» طى مقالهاى با عنوان «ايران، لقمه گلوگير» در تابستان
1384 چنين مىنويسد:[2]
ربه حمله نظامى آمريكا به افغانستان و عراق، تجربهاى گرانبها براى
سران كاخ سفيد به شمار مىآيد تا مبادا بار ديگر تحتتأثير تبليغات فريبنده و
بزرگنمايىهاى مجازى، بىمهابا به كشورى حمله كنند كه از آن بايد بهعنوان لقمه
گلوگير نام برد.
ريسك بلعيدن يك گوساله وحشى توسط يك افعى غولپيكر، به همان اندازه
كه ممكن است طعمهاى لذيذ باشد، ممكن است در گلوى او جا خوش كند و منجر به هلاكت
افعى گردد. تجربه جنگ هشتساله، چند ميليون سرباز فدايى، وسعت جغرافيايى، طبيعت
وحشى، تسليحات پيشرفته نظامى، آموزشهاى پيچيده جنگهاى نامتقارن و اوضاع نابسامان
بينالمللى، ازجمله ظرفيتها و توانمندىهايى است كه جمهورى اسلامى ايران را تبديل
به يك قدرت برتر منطقهاى نموده است.[3]
ريچارد هاس، مشاور ويژه جرج بوش پدر و رئيس فعلى شوراى روابط خارجى
آمريكا