«بدين ترتيب در رابطه با امنيت هند عليه تهاجم خارجى ملاحظاتى در نظر
گرفته مىشوند، و البته در رابطه با حفظ «نظم داخلى»، كه بهطور جدى توسط نهضت
مشروطيت ايران در مخاطره قرار گرفته بود، و اين باعث شده است كه طبقات حاكم در
انگلستان سياست مبهمى را در رابطه با مشروطيت ايران تعقيب كنند.»
ايران نو نمىتواند از حكومتهاى اروپايى انتظار داشته باشد كه او را
يارى دهند. اين كشور هيچگونه كمكى از سوى بورژوازى انگلستان و يا طبقات حاكم
هركشور ديگرى دريافت نخواهد داشت. به عنوان مثال از استراليا، كه مشروطهخواهان
ايرانى مدتى، سادهلوحانه، انتظار دريافت كمك از سوى آن را داشتند. اكثريت
نمايندگان جامعه ايران، روزبهروز در مورد برخورد خصمانه، يا در هر صورت مطلقا
بىتفاوت، طبقات حاكمه اروپا نسبت به مشروطيت ايران بيشتر متقاعد مىگردند.
بنابراين، اكنون بسيارى از ايرانيها در اعتراضات خود عليه حكومتهاى
انگليس و روسيه، پارلمانها يا وزراى اروپايى را مخاطب قرار نمىدهند، بلكه
تودههاى اروپايى را مخاطب مىسازند.
مشروطهخواهان ايران تلگرامهايى براى «ژورس[1]»
ارسال مىدارند و از وى مىخواهند توجه كارگران اروپايى را به وضعيت امور در ايران
معطوف نمايد.
يادداشت شماره 18 (در مورد مجلّل السلطنه)
اندكى قبل از فوت مظفر الدين شاه و جلوس محمد على شاه، مجلّل السلطنه
(لقبى به مفهوم جلال يافته به وسيله شاه) در پاريس بود. يكى از هموطنان وى كه دوست
من است، وى را به عنوان فردى نفرتانگيز، مطلقا بيسواد و جاهل، و فاسد و بىنهايت
فاقد اخلاقيات. وى به اين منبع اطلاعات من پيشنهاد نمود «براى مرگ سريع مظفر الدين
شاه دعا كن تا من تو را «اقبال الدوله» نمايم.» او حدود 30 هزار فرانك را در پاريس
بر باد داد و سپس ناپديد گرديد. اندكى بعد، منبع اطلاعات من از مشاهده اين مطلب در
روزنامهها كه وى عملا به ايران بازگشته و مورد لطف بسيار در دربار محمّد على شاه
قرار گرفته است، شگفتزده شد. سپس وى تشخيص داد كه دربار ايران مانند چه چيزى است
و متقاعد گرديد كه «در ايران- شايد برخلاف انگلستان-، طبقات متوسط از نظر نجابت،
[1] -Jean lean Jaurees ، رهبر وقت حزب سوسياليست
فرانسه و روزنامهنگار كه در سال 1914 به قتل رسيد- م.