فصل يازدهم جلوس سلطان احمد شاه، و دعوت
از مجلس دوم
ديگر مسائلى كه بايد به ترتيب تاريخ وقوع، مختصرا مورد بررسى قرار
گيرند، عبارتند از اقدامات انجام شده توسط حكومت جديد جهت استقرار و تحكيم اقتدار
خود، ترتيبات انجام شده در رابطه با پادشاه مخلوع، تاجگذارى فرزند و جانشين وى،
انتخابات و تشكيل مجلس ملى جديد، و دشواريهايى كه اين مجلس هنوز مجبور به مقابله
با آنهاست.
شوراى ملى، يا كميته اضطرارى، كه تصميم گرفته بود محمد على شاه را از
سلطنت خلع و فرزند كوچكش احمد را بر تخت بنشاند، به نمايندگان بريتانيا و روسيه
تلگراف كرد[1]. از آنها
خواست به يك هيأت از سوى اين مجلس اجازه داده شود به حضور شاه سابق رسيده و او را
از تصميم مجلس مطلع سازند. معهذا، محمد على شاه از موافقت با اين پيشنهاد امتناع
ورزيد[2]: آنها بر
وى فائق آمده بودند و او مجبور بود كه نه تنها سلطنت خود كه كشورش را نيز ترك
گويد. وى مىخواست تا آنجا كه مىتواند بيشترين امتيازات و بهترين شرايط را از
آنها كسب كند، امّا در غيراينصورت هيچ تمايل نداشت كه بيش از آن با آنها سروكار
داشته باشد. ابتدا گزارش شد[3] شاپشال
خان، استاد سابق وى و نابغه اهريمنى، كه يك يهودى روسى بود، قلعهاى را در كريمه
در اختيار وى قرار داده است، كه حكومت جديد يك مستمرى 5 هزار پوند در سال را به وى
پيشنهاد كرده است، و اينكه وى در روز دوّم اوت عازم خواهد شد؛ امّا دشواريهاى چندى
بروز كرد؛ از جمله اختلافاتى در مورد جواهرات سلطنتى، ناكافى بودن ميزان مستمرى،
اينكه شاه سابق وامهاى بسيارى دريافت كرده و املاك خود را به رهن گذاشته، و خلاصه
آنكه بهنظر مىرسيد معطليهاى بىپايان و موانع غيرقابلعبور هستند. تا آنكه
سرانجام در هفتم سپتامبر يك راهحل نهايى حاصل شد. چهارم اوت، حكومت پيشنهاد
اوّليه خود را