بىترديد اين افراد بايد نوميد شده باشند.
امّا من به هيچ دليلى كه حاكى از وجود شمار قابلتوجهى از اينگونه افراد باشد،
برنخوردهام. قضاوت ضعيفتر مجلس و حاميان آن در بروز كودتاى دوّم ماه ژوئن 1908،
در مقايسه با كودتاى دسامبر 1907، همچنانكه مشاهده كرديم، مربوط به دلايلى كاملا
متفاوت بود و اسرارى كه تقريبا تمامى شهرهاى بسيار مهم ايران، ابتدا تبريز و سپس
طالش، رشت و اصفهان و پس از آن بندرعباس و بوشهر، پس از وقوع آن فاجعهها در اعاده
مشروطيت و انعقاد مجدد مجلس نشان دادند، به روشنى نشان مىدهد كه كشور در مجموع به
هيچروى تمايل نداشت كه هيچيك از اين دو را به عنوان يك شكست يا نوميدى تلقى كند.
در رابطه با ادعاى مربوط به رشد يك جناح سلطنتطلب، به عنوان نتيجه شكست فرضى مجلس
در اجراى هرگونه اصلاحات مفيد، ترديد دارم كه فردى، هرقدر هم مطلع، بتواند ده و
دوازده تن ايرانى را نام برد كه آگاهانه معتقد باشند منافع كشور آنها از طريق
پيروزى محمد على شاه بر مجلس ملّى تأمين مىشد، يا نتوانند اين واقعيت را تشخيص
دهند كه مفهوم پيروزى وى تنها سلطه كامل روسيه بر ايران و انهدام تمامى آزاديهايى
بود كه آنچنان دشوار به دست آمده بودند. سلطنتطلبان، تا آنجا كه توانستم تحقيق
كنم، كسانى بودند كه بخت خود را تماما با بخت شاه پيوند زده، براساس
سوءاستفادههاى موجود رشد كرده، براى اعمال جاهطلبيهاى خود اردوگاه شاه را زمينه
مساعدترى يافته و يا به سبب حسادتهاى شخصى يا نفرت از رهبران مردمى بدانسو كشيده
شده بودند. برجستهترين فرد، اگرنه تنها فرد، در گروه اخير روحانى مرتجع، شيخ فضل
اللّه، فردى بسيار مطلع و صاحب مكتسبات بود كه بايد سرنوشت غمانگيزش را- كه گفته
مىشود شخصا آن را عدالت تشخيص داد- در اين زمينه مورد تفحّص قرار دهيم. وى مىديد
كه سيد عبد اللّه و سيد محمد، كه در دانش و علم آنها را فروتر از خود تلقى مىكرد
بالاترين مقامها را در جناح مردم اشغال كردهاند و ازاينرو، همانطور كه روشن
خواهد شد، به سبب حسادت و حسرت مهره بخت خود را در طاس جناح ارتجاعى ريخت و در
خدمت اين جناح مكتسبات عالى خود را هدر داد.
6. مطبوعات آزاد
قبل از اعطاى مشروطيت در 1906، هيچ روزنامهاى كه به يادكردن بيارزد،
در ايران وجود نداشت. روزنامههايى چون «ايران»، «شرف»، «اطلاع» و غيره اوراقى چاپ
سنگى بودند كه در