responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 249

است. در همين روز از طرف اردوى شاه جاسوس آمده، از احوال آن حوالى خبر داد. بنابراين حضرت خداوندگار دو ثوب خلعت به على شهسواراوغلى فرستاده، احكامى مؤكّد و مشوق به اميرالامراى دياربكر و على بيگ شهسواراوغلى و امراى اكراد فرستاده و امر كردند كه امان به چاپان بى‌ايمان نداده، تعاقب نمايند و هرگاه بدو برسند، جنگيده، بلكه زنده به دست بياورند و حكومت چخوراووا را به محمود بيگ رمضان‌اوغلى مرحمت گرديد و در دست فيات بيگ فقط حكومت ادرانه ماند. و قره‌جه پاشاى اميرالامراى حلب، حكم مؤكّد نوشته و فرستاده شد كه باز ملحق به پل‌سازها شده، به زودى پل فرات را ساخته مهيّا نمايند و شترها كه در مراتع حلب بودند، به شام بفرستند.

روز سه‌شنبه بيست و سوم ديوان شد. احكام مؤكّد به امراى هم‌جوار ايران و به حكم داران شيروان و گيلان و مازندران و گرجستان فرستاده، مقدم همايون اعلام گرديد و در ضمن جمع سيورسات اكيدا امر شد. از روز چهارشنبه بيست و چهارم تا روز بيست و هفتم تعطيل. در ايّام حضرت خداوندگار اغلب به عزم شكار سوار مى‌شدند. روز يكشنبه بيست و پنجم در هنگام عودت از شكار فرمودند جوانى را گردن زدند.

روز شنبه بيست و هفتم حكومت ولايت ...[1] كه تابع گرجستان است، به كرسنه نامى از امراى گرجيه كه عرض اخلاص و اختصاص نموده بود، با فرمان عالى داده شد و حنش‌اوغلى از حكومت معزول گرديده، حكومتش به محمد بيگ قلاوز به رسم سنجاق داده شد و قريه‌ها كه از براى معيشت به او داده شده بود، انتزاع و خالصه گرديد. و حكم شد كه دويست نفر ينگى‌چرى و پنجاه صولاق و سى قپوچى و آقاى ينگى‌چرى و دسته دلاوران سپاهى و از عمله خاصّه اميرآخور و قاپوچى‌باشيان و زينل پاشا و جانبردى غزالى بيگ و محمد حاكم جديد ولايت حنش‌اوغلى چهار روزه آذوقه گرفته، از براى شكار حاضر شوند. گويا اين تدارك از براى شكار حنش‌اوغلى بود. روز يكشنبه بيست و هشتم، شكاريان مشغول تدارك و تهيه لوازم چهار روزه شكار شدند. روز دوشنبه بيست و نهم، حضرت خداوندگار، بالشرف و الاقبال، به عزم شكار با اشخاص مذكورة الفوق، اسب سوار متوجه مملكت حنش‌اوغلى شدند و سال نيز تمام شد.

خلاصه سياسيات دو سال گذشته‌

اگرچه شاه اسماعيل جم‌جاه كه جمجمه شيبك خان را هيچ‌وقت خالى از رحيق گل‌فام نگذارده، مست مدام مشغول صحبت غلمان و دختران پرى اندام بود و در تابستان‌ها مانند ايلات، با اتباع و احشام از آن ييلاق به آن ييلاق شكاركنان كوه گردى و صحرانوردى نموده،


[1] - در اصل نقطه چين.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 249
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست