responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 238

كشتى‌هاى جنگى در تحت نظارت جعفر به طرف اسلامبول بادبانگشاى عزيمت شدند. روز پنج‌شنبه بيست و ششم روز جمعه بيست و هفتم در حضور حضرت خداوندگار، بندبازها و كاسه‌بازها اجراى انواع هنر و لعبيّات كرده، نايل انعام شدند. شنبه بيست و هشتم يكشنبه بيست و نهم تعطيل.

وقايع ماه رجب المرجّب سنه 923

روز دوشنبه غرّه ديوان شد. چاپار آمد، خبر آورد كه تمامى خرابه‌هاى زلزله اسلامبول تعمير شد. روز سه‌شنبه دوم خبر رسيد كه احمد پاشاى هرسك‌زاده‌[1] در ييلاق قزل‌چول واقع در ممالك ذو القدر وفات يافت. لهذا منصب سپهسالارى كل عساكر منصوره را محوّل به عهده‌


[1] - اين وزير با تدبير، يكى از اجلّه وزراى دولت عثمانى و فرزند پرنس استفان فرمانفرماى هرسك- هرزگوين- و قره طاغ بود. در سال( 1462 م- 867 ه) كه سلطان محمد فاتح بوسنه را فتح كرده، به عزم ضبط متوجه هرسك شد، فرمانفرماى هرسك، پرنس استفان فهميد كه اگر اقدام به مقابله كند، مملكت از دست، و جان از بدن او خواهد رفت. دست همين فرزند يگانه خود را گرفته به حضور سلطان آمد و استدعا نمود كه نصف مملكت را به او بخشيده، فرزندش را هم به رسم گرو در پايتخت نگاه بدارند.

سلطان استدعاى آن پير مرد را قبول كردند و اين پرنس را آورده، در عمارت سلطنتى اهتمام به تربيتش فرمودند تا كه قابليتى پيدا كرده، داخل در جرگه امرا شد. در هنگام جلوس سلطان بايزيد ولى، اميرالامراى آناطولى بود. چون در انقلاباتى كه در اوان جلوس سلطان مشار اليه به ظهور پيوسته بود، خدمتى فاخر ازو ظاهر گشت، در ازاى آن خدمت، موجب آن مفخرت نايل به مصاهرت خاندان سلطنت گرديد. در سال( 1487 م 892 ه) به سردارى اردو كه با مصريان مى‌جنگيد، رخاوت و كم‌جرئتى از لشكر ديده، به يك فئه قليله خود را به ميدان معركه انداخت و بعد از جنگ بسيار سخت زخمدار و اسير مصريان شد. يك سال بعد كه مصالحه كردند از مصر به اسلامبول آمده، نايل منصب صدرات گرديد. بعد از يك سال از صدارت معزول و به كاپيتانى منصوب دريا منصوب گرديد. در اين مأموريت، هم قلعه اينه بختى و ساير قلاع و بلاد يونانيان را فتح كرده، در سال 1503 م 909 ه باز به منصب صدارت مفتخر آمد و بعد از سه سال باز معزول و به كاپيتانى منصوب گشت. در سال 1511 م 917 ه در دفعه ثالثه صدر اعظم شد. چون در اواخر سلطنت سلطان بايزيد ثانى غوائل داخليه، ضعف كلى به قوّت دولت رسانيده بود؛ اين دفعه نتوانست كه مصدر خدمتى شود. بنابرين ينگى‌چرى‌ها جرأت به عصيان نموده شوريدند و مى‌خواستند كه اين وزير را بكشند؛ متوارى شد. شورشيان خانه اين وزير را پاك تاختند. در سال 1512 م 918 ه كه سلطان سليم جلوس كرد، اين وزير را در دفعه رابعه به صدارت نصب نمود. اگر چه در سفر ايران و در جنگ چالدران تكاليف صدارت را آنچه شايد و بايد دو بالا بجا آورده مظهر انواع اكرام گرديد؛ ولى وضع ناهموار و عدم اطاعت كه فى ما بين لشكر ظاهر شد، عطف به سستى اين وزير كرده، از صدارت معزول ساختند و حكومت بروسه را به عهده اين وزير تفويض نمودند. در سفر مصر به عنوان سپهسالارى در معيت سلطانى بودند. چون در جمادى الآخره( 1517 م- 923 ه) مريض شدند، بنابرين اجازت داده شد كه از براى تبديل آب‌وهوا به بروسه برود. در ماه رجب سال مذكور، چنانچه معروض افتاد در ييلاق قزل‌چون ولايت ذو القدر وفات يافت. مدت صدرات اين وزير پير در چهار دفعه هفت سال و چند روز است./ عارف.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 238
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست