responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 188

نخواسته كه من مقتول شوم، شما را وادار به اخبار و اخطار نموده است. در همين روز بارهاى جبّه‌خانه را گشوده به لشكر تقسيم كردند. لشكر پوشيده مستغرق به آهن شدند.

روز يكشنبه يازدهم اردوى همايون مجبور به توقف شد. در همين روز، مفتاح قلعه بهسنى را آوردند و مولانا زيرك‌زاده نور الدين قاضى عسكر آناطولى و احمد پاشاى قره‌جه كه در اول روز حركت سلطانى از اسلامبول به سفارت مصر رفته بودند و سلطان مصر آنها را حبس كرده نگذاشته بود كه به حرمين روند و بعد از شنيدن حركت اردوى همايونى آنها را از محبس بيرون آورده و با خود تا به شام آورده و از آنجا اجازه به عزيمت آنها داده بود، ملحق به اردوى همايون شدند و در برابر آنها به اسم سفير مغول بيگ نامى از امراء و چند نفر صاحب منصب مصرى بود.

هيئت سفارت كه مى‌خواستند از براى دست‌بوسى داخل سراپرده شوند، على الرسم اسلحه خودشان را تسليم قاپوچى‌باشى نمودند و به درب اطاق همايون كه رسيدند، سلحداران با سلح‌دارآقا، سفير و رفقاى لازم الحضور او را وارسى كردند. زير لباس رفقاى سفير طپانچه‌هاى جيبى و خنجرها يافتند و بى‌اينكه فرصت حركت به آنها بدهند كت‌بسته به حضور بردند. بعد از استجواب و استنطاق، اقرار و اعتراف نمودند كه از جانب سلطان مصر مأمور به قتل حضرت خداوندگار گرديده‌اند. بنابراين حضرت ظل اللهى حكم كردند كه آنها را به قتل برسانند؛ امّا يونس پاشا خود را به پاى سلطان انداخته، استدعاى عفو آنها را كرد. بنابراين حضرت سلطان فرمود ريش و سبيل و ابروهاى آنها را تراش كرده و پرده شكم گوسفند ناپاك را وارونه بر سر آنها نهاده و وارونه بر خرهاى جرب‌دار سوار كرده، توبيخ‌نامه‌اى كه به سلطان مصر نوشته بودند، به اين نامردها داده، به اردوى مصريان برگردانند و در اين ضمن هم اعلام جنگ به مصريان بنمايند. در همين روز توبيخ نامه مذكور را به تركى نوشته و به آن تفصيل به همان نامردان داده، به همراهى يك دسته سوار از اردو دو منزل جلو برده روانه اردوى مصريان ساختند.

ترجمه توبيخ نامه سلطان سليم‌

قانصو غورى! اصلح الله شأنه. در وصول توقيع رفيع جهان‌مطاع و حكم شريف واجب الانقياد و الاتباع بداند كه آنچه حالا مخنثانه سلوك به طريق مكر تلبيس و حيله كرده، مواضعه با بعض اشخاص و دنائت اختصاص نموده، باين جانب فرستاده بودى، به عون الهى فتنه و فساد كه مقصودت بود روشن و ظاهر شد. اين قبيل اوضاع نامعقول، كار بى‌دست و پايان و نامردان و بى‌شعوران است، نه كار آنان است كه در هواى مردى و برترى و در سوداى دليرى و سرورى بوده، دم از عقل و كياست و سلطنت و خلافت مى‌زنند. پس همان اشخاص را به دست آورده، بعد از استجواب و استحصال اطلاع كامل از كارهاى آنها، به طرف تو ارسال‌

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست