المصالحة فالمتضرّع منكم الإصغاء بالقبول،
فهو أقصى المأمول و السلام.[1] انتهى
*** ترجمه نامه سلطان مصر به طور خلاصه
بعد الالقاب- نامه نامى به توسط سفير ما وارد شد. با اعزاز تمام
مطالعه كرده، مطلع سلام و تحيات واقعه در آن شديم و خبرى از مضمونش يافتيم كه از
براى دفع ملاحده قزلباش به طرف بلاد شرقيه متوجه شدهايد. در قاهره مشاوره با
امراء ديوان ما كرده، به آراى صائبه و افكار ثاقبه، اتفاق بر آن نموديم كه با لشكر
و سپاه متوجه آن سامان شده فى ما بين شما صلح بدهيم؛ چرا كه خداى تعالى مىفرمايد: الصُّلْحُ خَيْرٌ. زيرا در صلح منافع بسيار
است. من جمله دفع فتنه و فساد و معموريت نواحى و بلاد و آسودگى لشكر و عباد. پس ما
هم راحلهبند عزيمت به سوى شام و حلب شديم. از خصال حميده و الطاف عميمه شما مرجو
است كه البته در توجه به آن ولايت مسارعت ننمايند؛ چرا كه اكثر اهالى آن بلاد از
اهل سنت و جماعت است و اغلب علماى اخيار در آن ديارند و در ازمنه سابقه حوادث
كثيره بر آنها طارى شده، مثل ظهور ملاعين اولاد چنگيزيه و تيموريه و طوائف ملاحده
سالفه و ساير فرق ظلمه.
اين قوم هم يكى از آن فرقهها لعنهماللهاند. ما از اغلب حجاج وارده
از آن ديار شنيديم كه اسماعيل مخذول، آنگاه كه از جنگ سخت شما گريخته، به نفس خود
قرار داده كه من بعد ابدا با شما مقابله نكند؛ بل مانند راهزنان با فرق متفرقه در
جبال و تلال گرديده، آن كار را با شما بكند كه حسن بيگ آققويونلو با سلطان ابو
سعيد گوركان نمود. به خدا قسم در رأى و عمر و امر او نه خيرى است و نه بركت. و از
توجه شما فائدهاى ظاهر نخواهد شد، مگر خسارت اموال و تلف نفس رعايا و اين هم به
دليل قرآنى ظاهر است.
الحمد لله تعالى، زهر شمشيرهاى افعى مانند شما را كرارا آشاميد و شب
و روز از جنگ شما مىگريزد و اكثر بلاد و قلاع او را گرفتيد و اشرف ديار و بقاع او
را خراب كرديد و عرض آنها هتك شد؛ قلاع و مملكت از دستش رفت؛ و در آنها اثرى از
شجاعت نماند و رؤيتى هم در ديده آنها.
امروز ما كه از خدام الحرمين و از نظّار الصفا و المروتين هستيم؛
مناسب است كه از براى آسودگى اهالى بين شما صلح دهيم و از اين مهمتر، كارهاى ديگر
از قبيل فتح ردوس و غيره زياد داريد. حتى شنيديم كه صد فروند كشتى كوه پيكر بالعزّ
و النصر در دريا از براى جهاد حاضر كردهايد. خدا عالم است كه توجه شما به جهت
تسخير آن قلعه سخت اوجب از اين امر است. محمد بيغا را به سوى سدّه سنيه از براى
تمهيد اسباب مصالحه فرستاديم. متضرع از شما اصغا و قبول است و منتهاى مأمول ما هم
اين فقره است. و السلام و الاكرام
[1] - منشآت فريدون بيك، ج 1، ص 423- 424، نوايى، شاه
اسماعيل، ص 263- 264