تعظيمه و تبجيله و تكريمه. و اللّه تعالى
متّعكم بنيل السعادات و بلّغكم أقصها الأمانى و المرادات. تحريرا فى اواخر شهر
جمادى الاولى سنة اثنين و عشرين و تسعمائه بيورد قونيه.
چهارشنبه پانزدهم، سارمساقلو. پنجشنبه شانزدهم، يورتزاده از توابع
ضمانتى منزل گرديد. روز جمعه هفدهم، ضمانتى صوتى شنبه هجدهم شحنه قياسى. يكشنبه
نوزدهم، صارس. روز دوشنبه بيستم، اونلوپيكار، سهشنبه بيست و يكم ياتسىايوك.
چهارشنبه بيست و دوم، ظاهر قصبه البستان را كه قبل از ورود مركب همايونى سردار
اكرم و سپهسالار افخم و وزير اعظم غازى سنان پاشا با تمامى لشكر اردوگاه ساخته و
منتظر قدوم نصرت ملزوم حضرت خداوندگارى- دام شوكته و زاد قدرته- بودند، تشريف فرما
شده، عموم را قرير العين فرمودند. لشكر ظفر اثر پادشاه محبوب القلوب و شاهنشاه
معدلت اسلوب خودشان را با كمال شعف و سرور استقبال كرده، اظهار شادمانى نمودند و
حفظه قرآن در جلو، رايت فتح آيت آن صاحبقران دوران و آن اسكندر زمان،
سورهفتحخوانان، وارد سراپرده همايونى كرده، بعد از ايفاى راسمه تعظيم و تكريم،
منتظر صدور فرمان اجازت به چادرهايشان بودند كه از سراپرده بيرون آمده، از ميان
صفوف لشكر ماشيا عبور فرموده، در مواجهه قشون از امرا احوال همه را پرسيده و جميع
نوكر را به سلام سلامت انجام همايونى سرافراز فرمودند؛ بعد اجازت استراحت دادند.
روز پنجشنبه بيست و سوم توقف كردند. امروز به ترتيب ديوان شد. امرا
محض تبريك قدوم دست بوسيده پيشكش كشيدند و هر يكى على مراتبهم نايل خلعت و مرحمت
گرديدند. و اسپناقچىزاده خير الدين چاوش[2]
از شرق آمده، و دو نفر دل آورد و از مصر جاسوسها آمده، خبر آوردند كه سلطان مصر
تدارك سفر حلب را دارد و سادات و علماى
[1] - منشآت فريدون بيك، ج 1، صص 419- 421. نوايى، شاه
اسماعيل، صص 251- 252. اشاره شد كه چند سطر آخر نامه، از متن نوايى سقط شده است.