سواره ايستاده؛ احمد پاشاى هرسلكىاوغلى صدر
اعظم و احمد پاشاى دوقهگيناوغلى وزير دوم و مصطفى پاشاى بيغلو چاوش وزير سوم در
ملازمت سلطان در مواقع مخصوصه خودشان منتظر صدور فرمان ماندند.
تاريخ روضة الصفوية[1] مىنگارد
كه: «طريق سلاطين روم آن است كه در وقت محاربه، حدود جنود خود را به عرّاده و
زنجيرها استحكام داده، حصن [به غايت][2]
حصين جهت خود مىسازند و تفنگچيان در اندرون آن به انداختن ضربزن و توپ و تفنگ
مىپردازند. و بر بالاى عرّاده بر هيئت اژدر قزغانهاى- توپهاى- صغار و كبار
گذاشته و ايشان در انداختن توپ و تفنگ و رعّاده و ضربزنگ به آن مرتبه مهارت و
اقتدار دارند كه لا يتجزّى را در امتداد اشعه نظرى، از يك ميل جاى هدف اصابت
مىسازند و نقطه موهوم را به سهام خطوط بصرى از يك فرسنگ راه بر نشانه مىاندازند.
خان محمد استاجلو و نورعلى خليفه روملو و بعضى از مردمان كه از اطوار روميان با
خبر بودند، عرض نمودند كه قبل از آنكه مخالفان خود را حراست نمايند، بر بالاى
چالدران بر سر ايشان رويم و مهم آن ناتمامان را به اتمام رسانيم.
دورمش خان شاملو اين سخن را رد كرده، به خان محمد گفت كه كدخدايى تو
در دياربكر مىگذرد و معروض داشت كه ما مكث مىكنيم تا وقتى كه آنچه مقدور ايشان
است از قوّه به فعل مىآورند در محافظت خويش؛ بعد از آن قدم در ميدان كارزار
آورده، دمار از لشكر ايشان در مىآوريم. خاقان اسكندر شأن- شاه اسماعيل- سخن دورمش
خان را قبول نموده، سلطان سليم از پشته چالدران پايين آمده، در استحكام جنود خود
اهتمام كرده، اطراف خود را به عرّابه و زنجير مسدود ساخت.
دوازده هزار ينگىچرى را مقرر كرد كه در پيش صف ايستاده، به كار خود
مشغول گردند.
ميمنه و ميسره لشكر را به پاشايان نامدار مثل سنان پاشا و مصطفى پاشا
مشهور به بيغلو چاوش [پاشا] و فرهاد پاشا و قراجهپاشا و ذوالقدراوغلى على ولد
شهسوار بيگ تفويض نمود. و مالغوچاوغلى را چرخچى گردانيد و مخالاوغلى را موچى
كرد. زياده از صدهزار سوار مرسوم خوار ثعبان ديدار، به ميدان هيجا فرستاد. از
اينجانب خاقان گردون غلام، برابرش خوشخرام سوار گشته، بيت: