نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 130
پاسخگويى به همه آنها را نداشتهاند. مهمتر آنكه اين
نظريهپردازان، بر سر ماهيت انقلاب نيز اختلافنظر دارند و هنوز به نتايج
پذيرفتهشدهاى درباره تعريف انقلاب يا علت وقوع آن دست نيافتهاند.[1]
براى نمونه، ماركس و پيروان او انقلاب را امرى «بهنجار» و نتيجه
طبيعى تضادهاى موجود در ساختار جامعه مىدانند؛ درحالىكه در نظر برخى، انقلاب
امرى «نابهنجار» است.[2] از منظرِ
روانشناختى به جامعه و رهبران انقلاب نيز دلايل گوناگونى براى شكلگيرى انقلاب
ذكر شده است. روشن است كه اين اختلافها منشأ تفاوتهاى بىشمارى در مباحث مربوط
به انقلاب مىشود.
در يك تقسيمبندى كلى، مىتوان سهگونه تعريف درباره انقلاب يافت:
1. تعريف بر اساس انگيزههاى انقلابيان.
2. تعريف بر اساس پيامدهاى انقلاب و نتايج حاصله.
3. تعريف بر اساس مقايسه وضعيت پيش و پس از انقلاب.
پذيرش هريك از اين تعاريف، بحثهاى متفاوتى را در پى خواهد داشت. با
اين حساب جاى شگفتى نيست اگر كسى چون كوين برينتون كتاب خود را اينگونه آغاز كند:
«انقلاب كلمه كشدارى است!»[3]
بنابراين حتى در پاسخگويى به اولين و سادهترين پرسش كه اصلًا
«انقلاب چيست؟» نمىتوان انتظار پاسخى كامل و جامع را داشت؛ زيرا وقتى دامنه
گسترده تعاريف ارائه شده را در نظر آوريم، همين پرسش بسيار ساده، بىنهايت پيچيده
مىشود.