نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 71
در به كار گرفتن الفاظ، مدار اشعارش برحسب موضوع، گاه به غرابت
و گاه به وضوح مىچرخد. هرگاه چكامههايش را در غزل و مدح و فخر و هجا، بررسى
كنيم، به خوبى، وضوح الفاظ را در بيان معانىاى كه بر او بار شده است، درمىيابيم.
قصايد توصيفى او كه به امور طبيعى مربوط مىشود، بر محور بداوت دور مىزند و الفاظ
و كلمات مشكل و دشوار، در آن به چشم مىخورد، كه گاه لغتنامهها هم از جوابگويى
ما ناتواناند. ولى در قصايد سياسى يا اجتماعى او، هيچگونه تعقيد لفظى به كار
نرفته است. 15
كثيّر در مدح، بر سبك فرزدق، جرير و أخطل مىرفت، و در هجا روش
بزرگان ديگر عرب را پى مىگرفت. پيوسته از فحش و بدزبانى دورى مىكرد، و از شتم
اعراض ديگران برحذر بود. عيب دشمن را مىپوشاند و هرگز چون اخطل و جرير در افشاى
عيوب، اصرار نداشت، و اين روش «مكتب عذرى» بود.
رابطهى او با رهبرى
ابن شهر آشوب در «معالم العلماء» آورده است كه كثيّر از اصحاب امام
باقر- عليه السّلام- بود. روزى امام به او گفت: «تو مىپندارى كه از شيعيان مايى،
ولى آل مروان را مدح مىكنى؟» كثيّر گفت: «من آنها را به سخريه مىگيرم و
اموالشان را مىستانم» 16
سيّد مرتضى در أمالى (الغرر و الدّرر) آورده كه ابو جعفر محمد بن على
باقر- عليهما السّلام- به كثيّر گفت: «آيا عبد الملك مروان را مدح كردهاى؟» او
گفت: «من در مدح، او را به صفت امام الهدى، پيشواى هدايت، نياوردهام (يعنى اين
صفت را خاصّ شما مىدانم) بلكه او را با لقب شجاع آوردهام، و شجاع صفت مار است.
17
گويند روزى او سواره در راهى كه امام باقر (ع) در آن پياده طىّ طريق
مىكرد، مىگذشت. كسى به او گفت: درحالىكه امام پياده مىرود تو سواره راه
مىسپرى؟» كثيّر گفت: «امام مرا دستور به سوار شدن فرموده است و من سرپيچى از
دستورش را مجاز نمىدانم.
در دوستى با بنى هاشم و آل على (ع) صادق بود. بىپيرايه به آنها عشق
مىورزيد.
فرزندان بنى هاشم را، بسيار دوست مىداشت و آنها را، پيامبران
خردسال مىناميد.
نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 71