نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 250
از حضرت مسلم به كوفه آمد، و آنگاه كه مسلم در خانهى مختار بود
و عابس و حبيب هر يك خطابهاى ايراد كردند، سعيد نيز بعد از آندو سخن گفت و قسم
ياد كرد كه براى شهادت و جانبازى آماده است. حضرت مسلم او را با نامهاى، نزد امام
حسين (ع) فرستاد و با آن حضرت بود تا به شهادت رسيد. در شب عاشورا بهپا خاست و به
امام عرض كرد: «سوگند به خدا اگر مىدانستم كه در راه تو كشته مىشوم، سپس زنده
مىشوم، و پس از زنده شدن، سوزانده مىشوم و خاكسترم را بر باد مىدهند و با من تا
هفتاد بار چنين كنند، از تو جدا نمىشدم». به گفتهى سيّد در لهوف، در موقع نماز
خوف روز عاشورا او و زهير بن قين، پيش روى حضرت ايستادند تا نماز حضرت، تمام شد.
سعيد، روى خاك غلطيد، زيرا سيزده تير بر بدن او فرو رفته بود.
(ر. ك: سرمايهى سخن).
50- نافع بن هلال جملى
نافع بن هلال جملى مذحجى از روات احاديث و از اصحاب امير المؤمنين
(ع) است. در جمل و صفّين و نهروان با آن حضرت همراه بود و از كوفه به سوى امام
حسين (ع) بيرون رفت. در بين راه به آن حضرت رسيد. هم او بود كه به امام گفت: ما را
به هرسو كه خواهى ببر، به مشرق روى كن و خواهى به مغرب رهسپار باش. به خدا قسم كه
ما را از مقدّرات خدا هرچه باشد ترس نيست و از لقاى پروردگار، كراهتى نداريم.
نيّتها و بصيرتها، ايمان درست و روبهراه است، با دوستان تو دوست و با دشمنان تو
دشمنيم.
نافع، در روز عاشورا على بن قرظه را كه براى به شهادت رساندن امام
حسين (ع) حمله كرده بود، با نيزهاى بر زمين انداخت. وى در روز عاشورا مىجنگيد و
رجز مىخواند:
«انا الجملي، انا على دين عليّ»
وى نام خود را بر تيرهاى مسموم نوشته بود و آنها را به سوى دشمن
پرتاب مىكرد و همان شعار معروف خود را تكرار مىكرد. نوشتهاند كه 12 تن از اصحاب
عمر سعد را بكشت، غير از آنها كه مجروح كرده بود. نافع، هنگام شهادت به شمر گفت:
به خدا قسم اگر تو را در اسلام بهرهاى بود، بر تو دشوار بود كه با خونهاى ما بر
خدا وارد شوى.
نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 250