نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 182
خلقا، سرزنش مىشود. آيا اختلاف بين صاحب و متنبى، خوارزمى را
هم بر آن داشت تا براى خوشآيند صاحب به چنين سخنانى روى آورد؟
با جرأت مىتوان گفت كسىكه در تمام شهرها و بلاد و پيش صاحب منصبان
و قدرتمندان خطهى خوارزم و سيستان و خوزستان، اخلاق ماندگارى و زبان تقرّب را نه
داشت و نه سعى داشت به كار برد، به يكباره در اينجا با آنهمه احتياط كه در او
سراغ داريم بىاحتياطى مىكند و وارد ميدان خصومتى مىشود كه در آخر، دود آن به
چشم هر از راه رسيده خواهد رفت؟!
با تأسّف بايد گفت كه ما از اخبار دقيق ابو بكر و تردّد او به شهرها
و محال، كمتر اخبارى در دست داريم ولى همينقدر مىدانيم كه نكوهش او از اخلاق
ناپايدار و روحيهى سودجو و طمّاع متنبّى كه شاعرى را سرمايهى اين كار كرده بود،
روزى مىتوانست سؤال و انتقاد را متوجّه خودش نيز بكند.
پس اگر به ظاهر قضيّه توجّه شود، طبيعى است كه بايد بگوييم، خوارزمى
هم با آنهمه زيركى و احتياط، خود در دام اختلاف دو رقيب افتاد و بىتعمّق حمّالة
الحطب نايرهى فروزندهاى شد كه سرانجام بايد زبانهاى از آتش آن بر دامن قبايش
درافتد.
نظر 13 زكى مبارك چنين است كه انتقاد خوارزمى از متنبّى به جهت تقرّب
به صاحب و براى خوشايند اوست كه به نظر نگارنده چنين نمىتواند باشد.
به نظر ما، عصرى كه خوارزمى در آن زندگى مىكرد، عصرى است كه ادب
حتّى در نزد اديبان و ادب دوستان جنبهى تفنّن و صفت تشخّص به خود گرفته بود. در
دربارها و پيشگاه وزيران و اميران، شاعران و سجعگويان و نكتهپردازان، ادب را به
محفل اشراف آورده و گذشته از آنكه خود با آن نان مىخوردند، سعى بر آن داشتند تا
تعهّد را از آن باز گيرند و آن را در بازىهاى تفنّنآميز و مديحههاى اغراقانگيز
به كار برند. خوارزمى اديبى بود متعهّد و شاعرى بود دردمند. او دردى داشت و
آرمانى. كسى چون او به سهولت مىتوانست در دربارها و پيشگاه اميران و انيران پاى
بگذارد و مكانت به چنگ آرد و به مدح و ستايش و تفنّن، روزگار بگذراند.
او نوعا شاعران و اديبان عصر خود و عصر پيش از خود را مىنكوهيد و بر
آنان عيب
نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 182