responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 638

پنج مجتهد بزرگ و مرجع تقليد: سيد اسد اللّه نبوى، شيخ محمّد على معزى، شيخ منصور سبط الشيخ، شيخ محمّد مهدى سبط الشيخ و آقا شيخ محمّد مهدى بيگدلى دزفولى قدس اللّه اسرارهم در يك زمان زندگانى مى‌كردند.

يكى از بزرگمردان عالم فقه و فضيلت و مفاخر دزفول، آيت اللّه شيخ محمّد رضا معزى دزفولى (ره) است، كه در اين مقال كوتاه بررسى مختصرى از زندگانى پر افتخارش مى‌آيد.

خاندان‌

آيت اللّه شيخ محمّد رضا، فرزند عالم بزرگوار شيخ محمّد جواد، فرزند فقيه علامه آيت اللّه شيخ محسن، فرزند آيت اللّه شيخ اسماعيل، فرزند علامه شيخ محسن، فرزند علّامه العلماء قاضى معز الدين مير محمّد اصفهانى- معاصر شيخ بهايى- بود.[1]

قطب الدين اشكورى گويد:

«يكى از بزرگان مى‌گفت: من از عالم فاضل كامل قاضى القضاة اصفهان، معز الدين محمّد، شنيدم كه شبى در عالم رؤيا به محضر يكى از امامان (ع) رسيدم، و به من فرمود: كتاب مفتاح الفلاح را بنويس و بر عمل به آن مداومت بنماى. از خواب بيدار شدم و از هركس از اين كتاب پرسيدم، اظهار بى‌اطلاعى كرد. و اين در وقتى بود كه شيخ بهائى به همراه لشكر شاه عباس از اصفهان خارج شده بود. پس از زمانى كه به اصفهان بازگشت، به ديدار وى رفتم و از اين كتاب پرسيدم. او فرمود: من در اين سفر، كتاب دعايى به نام مفتاح الفلاح نگاشته‌ام. ولى تاكنون اسمش را به كسى نگفته‌ام، و نسخه آن را براى استنساخ به احدى نداده‌ام. شما از كجا اطلاع يافته‌ايد؟

من داستان خواب را براى وى بازگفتم. شيخ بزرگوار با شنيدن آن‌


[1]. مرعشى، المسلسلات، ج 2، ص 158؛ مولانا بروجردى، دانشمندان بروجرد، ج 2، ص 549؛ معزى دزفولى، شرح‌حال خاندان معزى، ص 29.

نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 638
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست