نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 204
چون از دروازه بيرون رفتم و نگاهم به شهر و دروازه افتاد، اين
فكر در نظرم آمد كه اگر حاجى ملا على كنى امر نمايد در دروازه را به روى من ببندند
و باز نكنند، من چه خواهم كرد؟ ازاينرو ترس و وحشت مرا فرا گرفت، و گفتم: برگشتن
بهتر است».[1]
از اين حكايت معلوم مىشود كه دايره نفوذ مرحوم حاجى تا بدانحد
بوده، كه شاه هم سلطنت و حكومت خود را مرهون رضايت خاطر ايشان مىدانسته و هماره
از وى در بيم و هراس به سر مىبرده است.
درباره اعتراض ملا على كنى نسبت به نصب صدر اعظمى نالايق آمده است:
در عهد ناصر الدين شاه كسى به وزارت رسيده بود، كه در آن روزگار
افراد لايقتر از او بسيار بودند. مرحوم حاج ملا على كنى به شاه پيغام دادند كه من
با شما كارى دارم. كسى را بفرستيد تا پيام خود را بگويم.
شاه عموى خود، فرهاد ميرزا معتمد الدوله، را فرستاد و نوشت كه خان
عموى عزيزم مورد كمال اعتماد است و هر امرى كه دارند بفرمايند، حاج ملا على كنى
فرمود: به برادرزادهتان بگوييد علامت زوال و انقراض يك سلطنت و كشور و بدبختى
مردم اين است، كه مردم فرومايه به مقامات عاليه رسيده و پستهاى حساس را اشغال
كنند. در كشور ايران هنوز هنرمندانى هستند و اشخاص لايق نمردهاند كه چنين فردى بر
مسند وزارت متكى شود. فرهاد ميرزا رفت و جواب گرفت و بازگشت كه اعلى حضرت شهريارى
فرمودند: «همه كارها تحت مراقبت و زيرنظر خودمان اداره مىشود. وزارت صورتى بيش نيست.
خاطر خطير حجة الاسلام آسوده باشد.
صدر اعظم قدرتى ندارد. جاى هيچگونه نگرانى نيست. ما براى اظهار
قدرت، چنين مصلحت ديده و مقتضى دانستيم كه از فرومايگان و اشخاص پست به مقام بلند
رسانيم. و ما مىتوانيم وزير از چوب بتراشيم و بلكه از ... بسازيم.
[1]. حسينى خراسانى، معجزات و كرامات ائمه اطهار،
ج 1، ص 16.
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 204