ساحر أوكاهن أو
كذّاب يصدّقه فيما يقول، فقد كفر بما أنزل الله من كتاب».[1]
البته حديث
بالمطابقه راجع به حرمت رجوع ديگران به كاهن است، ولى بالملازمه بر حرمت خود كهانت
و سحر و كذب دلالت دارد، زيرا اگر خود اين عملها حرمت نداشت رجوع به آنها در حدّ
كفر عملى نبود.
البته سند
آن به سبب حسن بن على كوفى و اسحاق بن ابراهيم، ضعيف است. و از جمله كلام امير
مؤمنان در نهج البلاغه:
«أيّها
الناس إيّاكم و تعلّم النجوم إلا ما يهتدي به في برّ أو بحر فإنّها تدعوا إلى
الكهانة والمنجّم كالكاهن والكاهن كالساحر، والساحر كالكافر، والكافر في النار
...».[3]
3. حكم
مراجعه به كاهن
همانطور
كه خود كهانت حرام است، رجوع ديگران به كاهن و تصديق او (عمل به گفته او، ترتيب
اثر دادن به قول او و استناد به قول او در اثبات يا نفى چيزى) حرمت دارد، و دليل
آن علاوه بر عمومات نهى از افترا بر خداوند، و عمومات حرمت عمل به ظن، خصوص دو
روايت صحيحه ابى بصير و ابن ادريس است كه ذكر شد و عبارت «تكهّن له» در روايت
اوّل بر همين مطلب دلالت دارد. روايت دوم هم مستقيماً و بالمطابقه بر حرمت رجوع به
كاهن دلالت دارد.
4. خبر
دادن از غائبات
خبر دادن
از غائبات گاهى بر اساس ولايت و عبوديت و پيدا كردن چشم برزخى و غيبى است كه شرعاً
اشكال ندارد و در روايات متعدد از جمله حديثى از رسول