درباره
مسأله سحر و جادو دو مطلب اساسى مطرح است: بحث حكمى و بحث موضوعى. البته ترتيب
طبيعى، تقديم بحث موضوعى بر بحث حكمى است ولى ما ترتيب طبيعى را رعايت مىكنيم:
1. بحث
موضوعى (تعريف جادو و افسونگرى)
نظر اهل
لغت: جوهرى در صحاح: «السحر ما لطف مأخذه ودقّ».[1] يعنى هر كارى و هر چيزى كه مأخذ و
سرچشمه آن مخفى و پنهان است.
ابن اثير
در نهايه: «السحر صرف الشيء عن وجهه».[2] يعنى سحر عبارت است از صرف و تغيير
چيزى از صورت و شكل يا ماهيت آن با شكل يا ماهيت ديگر [البته با يك سلسله علل و
عوامل مخفى و پنهان].
يعنى سحر
اين است كه جادوگر امر باطل و بدون واقعيت را به صورت حق و واقعيتدار نشان دهد.
طبق اين تعريف جادوگرى يك امر حقيقى و واقعى نيست، بلكه امرى پندارى و خيالى است و
چه بسا كسى كه با قدرت بيان امر باطلى را به صورت حق و حقيقت جلوه مىدهد و در ذهن
مخاطب جا مىاندازد نوعى افسونگر باشد.
شرتونى
لبنانى در اقرب الموارد:
سُحره سحراً
عمل له السحر وخدعه وسحر فلاناً من الامور صرفه.[4]
طبق اين
بيان اگر ماده سحر بدون حرف جر استعمال شود به معناى خدعه و افسون و فريب و نيرنگ
است و امر واقعى نيست ولى اگر با حرف «من» استعمال شود به