responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كوثر فقه نویسنده : محمدى خراسانى، على    جلد : 1  صفحه : 105

دليل: سيره عقلا، سيره مسلمين و حكم عقل مستقل.

2. صاحب حق ميتواند حق خود را اسقاط كند و از آن صرف نظر نمايد، خواه به زبان، اسقاط حق كند، خواه در عمل رفع يد نمايد.

دليل: زمام امر حق در دستان صاحب حق است. او ميتواند حق خود را ابقا كند و از آن استفاده كند يا آن را اسقاط نمايد.

بررسى يك مطلب: حقوق از نظر قابل نقل و انتقال بودن سه گونه است:

الف) حقوقى كه هم قابل نقل اختيارى است‌[1] و هم قابل انتقال قهرى است.[2] گفتنى است حق الاختصاص از اين قسم است. در اين باره توضيحات بيشترى داده خواهد شد.

ب) حقوقى كه نه قابل نقل اختيارى‌اند، نه انتقال قهرى. مثل حق حضانت و ولايت.

ج) حقوقى كه قابل نقل اختيارى نيستند، ولى قابل انتقال قهرى هستند. مثل حق شفعه و حق خيار.[3]

حق اختصاص مورد بحث از حقوقى است كه قابل انتقال قهرى هست و در اين ترديدى نيست، اما آيا قابل نقل اختيارى هست يا نه؟ پاسخ اين است كه قطعاً قابل بيع نيست، چون بيع مبادله مال در مقابل مال است و حق، غير از مال است. قابل اجاره هم نيست، چون اجاره هم، بر منافع است كه مال ميباشند. ولى دايره وصيت، هبه، صلح و ... وسيعتر است و به حق نيز تعلق ميگيرد؛ بنابراين، اين قسم از نقل مورد بحث است. وصيت كردن، هبه مجانى و بدون عوض، و صلح بدون عوض صحيح است و مانعى ندارد.


[1]. به سبب هبه، صلح و ....

[2]. به سبب ارث.

[3]. البته قسم چهارمى هم وجود دارد. يعنى حقى قابل انتقال قهرى نباشد، ولى قابل نقل اختيارى باشد. اما چون براى اين قسم مثالى وجود ندارد در تقسيم حقوق نيامده است.

نام کتاب : كوثر فقه نویسنده : محمدى خراسانى، على    جلد : 1  صفحه : 105
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست