responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین) نویسنده : خمینی، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 241

(1)

مسأله 4- [حرمت ريختن از ظرف طلا و نقره به ظرفى ديگر به قصد خوردن‌]

همانطورى كه خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره به صورت دهن گذاشتن بر آنها و گرفتن لقمه از آنها مثلا حرام است همچنين خالى كردن چيزى را كه در آنهاست از آنها به ظرف ديگرى به قصد خوردن و آشاميدن (نيز) حرام است. ولى اگر خالى كردن در ظرف ديگر به قصد فرار از گناه باشد اشكالى ندارد بلكه بعد از خالى كردن به ظرف (دوم) خوردن و آشاميدن از آن ظرف ديگر حرام نيست بلكه بعيد نيست كه حتى در همان صورت اول هم فقط خالى كردن آن به ظرف ديگرى به قصد خوردن حرام باشد نه آنكه خوردن و آشاميدن از ظرف دوّم حرام باشد.

بنابراين اگر كسى ظرف طلا و نقره را به قصد خوردن شخص ديگرى به ظرف ديگرى خالى كند خود اين شخص به خاطر خالى كردن مرتكب حرام شده نه خورنده و آشامنده آن البته اگر خالى كردن ظرف به دستور و درخواست او باشد بعيد نيست كه هر دو مرتكب حرام شده باشند: مأمور (خالى‌كننده) به خاطر تخليه و استعمال طلا و نقره و دستوردهنده (خورنده) به خاطر امر به منكر نمودن بنابراين كه امر به منكر حرام باشد كه بعيد نيست.

(2)

مسأله 5- ظاهر آنست كه وضو از ظرف طلا و نقره مانند وضو از ظرف غصبى است‌

كه اگر به نحو ارتماس باشد باطل است و همچنين اگر با مشت بردارد و وضو بگيرد و آب هم منحصر به اين ظرفها باشد باطل است. و اگر منحصر نباشد (و با مشت از ظرفهاى طلا و نقره آب بردارد و وضو بگيرد) وضويش صحيح است همانطورى كه در وضو گذشت.

پاورقيها

______________________________
[1] حدث مانند جنابت و غيره، خبث مانند خون و بول و غيره.

[2] مثل آبى كه مقدار معيّنى گل‌آلود شده و نمى‌داند اين اندازه گل‌آلود شدن آن را مضاف مى‌كند يا نه، و مثل اينكه آبى در ظرف بوده است و الآن مايعى در همان ظرف هست و نمى‌داند همان آب سابق است و يا به جاى آن مايع مضافى ريخته شده است.

[3] آبى كه با صرف ملاقات نجاست نجس نمى‌شود مثل كر و جارى و مانند آنها.

[4] آب راكدى كه از زمين نمى‌جوشد و منبع و مخزن زيرزمينى ندارد.

[5] نوعى پيمانه است.

[6] به فرهنگ‌نامه مراجعه شود.

[7] قبلا توضيح داده شد.

[8] ناظر محترم كسى است كه نگاه كردن او به عورت انسان جايز نيست.

[9] عانه قسمت بالاى قبل است كه زهار گفته مى‌شود.

[10] عجان مابين بيضتين و دبر مى‌باشد.

[11] چيزهائى كه اهانت به آن حرام است مانند كاغذى كه بر آن قرآن يا روايت نوشته شده است.

[12] آبى كه بعد از ملاعبه از انسان خارج مى‌شود.

[13] حدّ صورت در مسأله 1 گفته شد.

[14] ظاهر يعنى آنچه پيدا و نمايان است.

نام کتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین) نویسنده : خمینی، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 241
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست