و بعضى از
ايشان شرب نبيذ را- كه اندك آن انسان را مست نمىسازد- جايز مىدانند، و كسانى چون
ابراهيم نخعى، سُفيان ثَورى، ابن ابى ليلى، شريك، ابن شُبْرُمَه، ابو حنيفه و ديگر
فقهاى كوفى و بيشتر علماى بصرى، آشاميدنِ زياد نبيذ را حرام نمىشمارند؛ چراكه
مىگويند:
آنچه
در ديگر نبيذهاى مست كننده حرام است، خودِ سُكر (مستى) است نه عينِ آن [و آبِ
كشمشى كه در خارج هست][1].
ابن
قدامه مىگويد:
دستهاى
مانند ابو وائل، نخعى، بسيارى از اهل كوفه و اصحاب رأى بر اين نظرند كه شخص (براى
خوردنِ نبيذ) حد زده نمىشود مگر اينكه مست شود[2].
از
اين سخن مىتوان دريافت كه اينان فعليتِ اسكار را شرطِ حرمت و حَدّ مىدانند، بر
خلاف مكتب تعبّد محض (و شافعيّه و مالكيّه) كه به حرمت هر شرابى قائلاند كه
طبيعتِ مست كنندگى دارد و از آنجا كه نبيذ اين ويژگى را داراست، آشاميدنِ كم و
زيادِ آن حرام مىباشد.
اين
ديدگاه شيعه، از آنجا كه سازگار با فطرت و عقل است، حتّى از طرفِ دشمنانِ آنان،
حكم پسنديدهاى دانسته شده است.
موسى
جار الله مىنويسد:
دين
شيعه در حرمت هر شرابى كه اندكِ آن مستىآور است، مرا به شگفت مىآورد. حتّى شخص
مضطر در حال ناچارى، شراب نمىآشامد ... شيعه نشستن بر سر سفرهاى را كه در آن
شراب باشد حرام مىداند.
سخنانِ
شيعه اماميّه در مسائل طلاق و بعضى از آنچه را در ميراث آوردهاند، بسيار نيكو و
زيباست[3].