فرمود:
آرى، در همه اين حالات، من جز حق نمىگويم[1].
همين
انديشه، رواج يافت و شايع شد و مؤثّر واقع گرديد حتّى در عصر ائمّهعليهم السلام
بعضى از اصحاب مىپنداشتند كه امام در حالِ خشم چيزى را نقل مىكند و مىگويد كه
در حالِ رضا بر خلافِ آن معتقد است! اينان گمان مىكردند كه ائمّهعليهم السلام
مانند ديگر فقها و اصحاب فتوا و اجتهادند كه آراى آنها بر اساسِ اوضاع و شرايط و
اختلاف آگاهىشان از ادلّه، دگرگون مىشود.
امامانعليهم
السلام همانند سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله را در پاسخ بر زبان مىآوردند،
چيزى كه جز ائمّه اهل بيتعليهم السلام هيچ پيشواى ديگرى جرئت ندارد آن را ادّعا
كند. آنان به درستى مرويات و احكامشان اطمينان و يقين داشتند و اصحابشان را به
تدوين فرا مىخواندند؛ زيرا جز سخنِ حق نمىگفتند.
حمزة
بن عبدالمطّلب از عبدالله جُعفى نقل مىكند كه گفت:
رواياتِ
فراوانى از اهل بيتعليهم السلام وارد شده كه و مفاد همه آنها اين است كه
امامانعليهم السلام جز حق نمىگفتند و به رأى و اجتهاد فتوا نمىدادند.
فُضَيل
بن يَسار از امام باقر عليه السلام روايت مىكند كه فرمود:
ما
اگر به رأى خودمان حديث كنيم، گمراه مىشويم- چنان كه كسانِ پيش از ما گمراه شدند-
ليكن حديث ما بر اساسِ شاهدى روشن از پروردگارمان است كه آن را براى پيامبرش باز
گفت و پيامبر آن را براى ما بيان داشت[2].
داود
بن ابى زيد احول، از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه فرمود:
ما
اگر به رأى و هواى نفس خودمان فتوا دهيم از هلاك شدگانيم، ليكن آنچه را ما بر زبان
مىآوريم، آثارى از رسول خداست! اصولِ علم كه نسل اندر نسل آن را
[1] . مسند احمد 2: 207؛ سنن دارمى 1: 125؛ سنن ابى
داود 2: 126.
[2] . بصائر الدرجات: 319، باب فى الأئمّة عندهم اصول
العلم، حديث 2.