تاكنون
دريافتيم كه منع تدوين حديث- كه به فتح باب اجتهاد و رأى انجاميد- مراحل اساسى و
دورههاى معيّنى را سپرى ساخت و امرى تعبّدى و برگرفته شده از پيامبر صلى الله
عليه و آله نبود. مهمترين مراحل منع تدوين حديث، موارد ذيلاند:
1.
شيوع پديده كثرت حديث
آن
گاه كه اجتهادات ابوبكر و عُمَر (و همفكران آن دو) فزونى يافت و ميان اقوال
مجتهدان و سنّت رسول خدا صلى الله عليه و آله ناسازگارى پديد آمد، بديهى بود كه
نقل حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان يك امر ضرورى براى رسيدن به حكم
شرعى صحيح، به پاكيزهترين صورتش، زياد گردد.
بدان
جهت كه اين اجتهادات، آشكارا از روند نقل حديث، تمايز مىيافت (چراكه صحابه با نقل
حديث مأنوس بودند و اين امر نزدشان مسئلهاى طبيعى بود) احتمال مىرود كه قول
خليفه اول كه گفت: «شما احاديثى را از پيامبر بر زبان مىآوريد كه در آنها اختلاف
داريد، و مردمان بعد از شما اختلاف شديدترى خواهند يافت»، به تعدّد نگرشها در عهد
او اشاره داشته باشد و اينكه هريك از صحابه رويكرد ويژهاى را پذيرفتند، و اين امر
به گسترش آتش اختلاف ميان مسلمانان- بعدها- دامن مىزد.
در
هر حال، نقل حديث در زمان ابوبكر يك جريان نيرومند بود و وجود آن بعد از ابوبكر،
در برابر جريان اجتهادى از هم گسيخته، استوار شد. اين همان چيزى است كه عمر بر
زبان آورد و گفت: «از رسول خدا زياد حديث مىگوييد» و در الطبقات الكبري آمده است:
«احاديث در عهد عُمَر فزونى يافت»، و در تقييد العلم مىخوانيم: «به عمر خبر رسيد
كه در دست مردم كتابهايى است» و ...