طحاوى در
شرح معاني الآثار اينروايت را بهسند صحيح نقلمىكند[1].
در
اينجا ابن عُمَر- كه يك صحابى است- با حديثى كه خود روايت كرده، مخالفت ميورزد! از
اين رو علما اختلاف دارند:
اصحاب
مذهب اول- كه قائلاند مخالفت صحابى با روايتِ خودش حديث را از احتجاج نمىاندازد-
به مقتضاى حديث عمل مىكنند كه بالا بردن دستهاست هنگامِ افتتاح نماز و هنگامِ
ركوع و هنگامِ برخاستن از ركوع، واين، مذهب جمهور است.
امّا
اصحاب مذهب دوم- كه قائلاند مخالفت صحابى با روايت خودش آن را از اعتبار
مىاندازد- عمل عبدالله بن عُمَر را ملاك قرار مىدهند كه همان بلند كردن دستها
فقط در هنگام شروع نماز است، و عمل به حديث را رها مىكنند واينان اكثر حنفيهاند.
جَصّاص
در الفصول مىگويد:
اين
كه ابن عمر دست ها را در نماز بالا نمى برد، با اين كه خودش از پيامبر نقل نموده،
گوياى اين است كه وى نسخ حديث را دريافت وگرنه آن را ترك نمىكرد؛ چراكه بر
صحابىاى مثل او، روا نيست اين گمان به ذهن آيد كه با سنّت پيامبر- كه خود روايت
كرد و جاى تأويل در آن نيست- مخالفت ورزد.
اكثر
حنفيان به مثل آنچه ابوبكر جَصّاص گفته است، جزم دارند و بر اين باورند كه: با
مخالفت ابن عمر با اين حديث (كه خودش آن را روايت مىكند) مىتوان دريافت كه نسخِ
آن ثابت شده است.
از
آنان است ابو زيد دَبُوسى در الأسرار في الأُصول والفروع، سِجِسْتانى در الغنية في
الأُصول، سرخسى در اصولش، كمال بن همام در التحرير، عبدالعزيز بخارى
[1] . مصنّف ابن ابى شيبة 1: 214، حديث 2452؛ شرح معانى
الآثار 1: 227؛ الدراية فى تخريج احاديث الهداية 1: 149.