responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 301

صالحى دمشقى در سُبُل الهُدي والرشاد مى‌نويسد:

ابن راهْوَيه و ابن مَردوَيْه روايت كرده‌اند كه شيخ- به سند صحيح از ابن مُسَيَّب- گفت: عُمر از رسول خدا درباره چگونگى ارثِ كلاله پرسيد.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مگر خدا آن را بيان نكرده است! سپس آيه 12 سوره نساء را خواند؛ گويا عُمَر نفهميد.

از اين رو، خداى متعال آيه 176 سوره نساء را نازل كرد: يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ... (تا آخر آيه) باز گويا عُمَر نفهميد، به حفصه گفت: هرگاه رسول خدا را شاداب يافتى در اين باره سؤال كن. حَفْصَه از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد، فرمود: پدرت اين را برايت گفته؟ او هرگز آن را نخواهد دانست.

همان شد كه پيامبر فرمود[1].

واينك، چه بسا سخن امام على عليه السلام كه فرمود:

«مَن سَرَّهُ أن يَقْتَحِمَ جَراثيمَ جهنّم، فَلْيَقْضِ بَيْنَ الجَدّ والإخوة»[2]

(هركه خوش دارد در جرثومه‌هاى دوزخ غوطه ور شود (و خود را به عذاب شديد دوزخ گرفتار سازد)[3] ميان جد و برادران حكم دهد) ناظر به اجتهاداتِ ابوبكر و عمر باشد؛ زيرا دريافت كه آن دو- به ويژه عمر- در ارث جد، فتواهاى گوناگون مى‌دهند كه بر خلافِ كتاب خداست.


[1] . سبل الهدى والرشاد 9: 287؛ أحكام القرآن( جصاص) 3: 18؛ تفسير ابن كثير 1: 595؛ الدرّ المنثور 2: 754.

[2] . سنن دارمى 2: 450، حديث 2902( متن از اين مأخذ است)؛ سنن بيهقى 6: 245، حديث 12196؛ مصنّف عبدالرزّاق 10: 262؛ مصنّف ابن ابى شيبه 6: 268.

[3] . لسان العرب 12: 463 مادّه« قهم».

نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست