responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 254

چكيده سخن اين است كه صحابه، هنگامى كه پيامبر زنده بود، در بيشتر امور به آن حضرت مراجعه مى‌كردند، امّا آن گاه كه پيامبر به «رفيقِ اعلى» پيوست، اين مرجع از دست رفت، و اين امر، اجتهاد آنان را پس از مرگ آن حضرت، وارد مرحله بزرگ و خطيرى ساخت.

استاد مصطفى زرقا مى‌گويد:

شأن اصحاب در زمان حيات پيامبر، شنيدن و پيروى كردن بود و استفتا از آن حضرت، در مشكلاتى كه برايشان پيش مى‌آمد. به تعبير ديگر، اعتماد بر پيامبر در فهم و توجيه هر چيزى.

امّا پس از وفاتِ آن حضرت، ناگهان از دوره اعتماد به مرحله اجتهاد انتقال يافتند؛ زيرا اين مرجع از دست رفت و ميراث قانونمند از آن حضرت (قرآن و سنّت) جاى‌گزين بياناتِ شفاهى‌اش شد.

از اين زمان بود كه اجتهاد در برابر رخ‌دادهايى كه پديد مى‌آمد (و حدّ و مرزى نداشت) ضرورتى گريزناپذير، شد[1].

بنابراين «اجتهاد» پوششى بود كه سَلَف به آن پناه جُست و هم‌زمان توجيهى براى خَلَف شد درباره آنچه سَلَف كردند!

اگر به ابواب مصالح مرسله بنگريم درمى‌يابيم كه آنها براى تصحيح افعال صحابه تدوين يافته‌اند. درباره جانشين كردن ابوبكر عمر را به جاى خود (با اينكه مى‌گويند پيامبر كسى را براى جانشينى تعيين نكرد) به اين توجيه دست مى‌يازند كه:

وى براى مصلحت مسلمانان و حفظ وحدتِ كلمه آنها، اين كار را كرد[2].

نيز درباره قرآن سوزى عثمان مى‌گويند:


[1] . الاجتهاد فى الشريعة الإسلاميّه: 69- 70( سخن دكتر زرقا از اين كتاب است: الفقه الإسلامى فى ثوبه الجديد 1: 167).

[2] . تاريخ طبرى 2: 353؛ الطبقات الكبرى 3: 200؛ المنتظم 4: 126.

نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست