جاى
بسى خرسندى است كه كتاب «منع تدوين حديث» از همان آغاز با استقبالِ پرشور عالمان و
پژوهشگران رو به رو شد و انديشمندان مباحثِ اسلامى و ژرفانديشانِ عرصه علم و
دانش، آن را ستودند و اين كتاب براى بار چهارم با اضافات و اصلاحاتى از سوى مؤلّف،
آماده چاپ گرديد.
جامعيّت
مطالب، ديدگاههاى بِكر و جديد، نگرشهاى اثر گذار و سودمند، محتواى غنى، مستنداتِ
استوار و متعدد، قرائن و شواهد مختلف، پيوندهاى چند سويه مباحث به مسائل گوناگون
سياسى، فقهى، اعتقادى، تاريخى، فرهنگى، روانشناسى، و ... باعث شد كه اندكى پس از
انتشار (و توجّه نويسندگان داخل[1] و خارج[2]
كشور به آن) اين كتاب مرزها را در نوردد و به مجامع علمى ديگر كشورهاى اسلامى راه
يابد و در كانونِ توجه محقّقان قرار گيرد، تا آنجا كه علماى الأزهر تصميم گرفتند
آن را در برنامههاى پژوهشى خود قرار دهند و به نقد ووارسى مطالبِ آن بپردازند[3]،
و گزيده اين كتاب كه در قم چاپ شده بود، به وسيله يكى از مراكز علمى- پژوهشى مصر
«مؤسسة الفجر للدراسات والبحوث» به چاپ برسد.
اين
كتاب، به روشنى (و با دلايل استوار و تحليلهاى ارزشمند) اثبات مىكند كه «مكتب
اجتهاد و رأى» ثمره ناگوار منع تدوين و نقل حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله
مىباشد، و تبلوُر تعاليم نابِ قرآنى و حديثى را در پايبندى به تدوين در «مكتب
تعبُّد محض»
[1] . بنگريد به كتاب« آشنائي با علوم حديث» حجت
الاسلام على نصيرى و« تاريخ حديث» حجتالاسلام سيد رضا مؤدّب.
[2] . بنگريد به كتاب« السنّة النبويّة في كتابات أعداء
الإسلام» عماد سيد شربينى، چاپ مصر، و ردّ آن« كتابٌ و عتاب» حجت الاسلام شيخ قيس
عطّار.