نام کتاب : روابط متقابل خلفا با خاندان پيامبر نویسنده : كاردان، رضا جلد : 1 صفحه : 48
پيمانشكن و
خيانتكار دانستيد و خدا مىداند كه او راستگو، نيكوكار، داراى رشد و پيرو حق بود؛
سپس ابو بكر از دنيا رفت و من پس از پيامبر و ابو بكر ولى مسلمانان هستم، ليكن شما
مرا دروغگو، گناهكار، پيمانشكن و خيانتكار مىدانيد، در حالى كه خدا مىداند من
راستگو، نيكوكار، داراى رشد و پيرو حق مىباشم.
بخارى
نيز اين حديث را يادآور شده[1] ليكن
تعبيرات مذكور را حذف كرده، ولى جملات بعد از آنها را كه سخن خليفه دوم در باره
ابو بكر و خود اوست به جا گذاشته است. محققين اين دو حديث را با يكديگر تطبيق
كنند.
ابن
شُبّه در «تاريخ مدينه» اينگونه يادآور شده است:
«...
و أقبل عَلَيَّ عليٌّ و العباسُ (رضي الله عنه) تزعمانِ أن ابابكرٍ فيها ظالمٌ
فاجرٌ والله يَعلمُ أنّهُ فيها لصادقٌ بارٌّ راشدٌ تابعٌ للحقِّ ثم توفّى الله
أبابكرٍ ... فقلت أنا اولى الناسِ برسولِ اللهِ (ص) و بأبي بكر ... فقبضتها سنتينِ
من امارتي أعملُ فيها بِمَا عَمِلَ رسولِ اللهِ (ص) ومثلِ ما عملَ فيها أبوبكرٍ
... واقبل عَليَّ عليٌّ والعباسَ ... فتزعمان أنّي فيهما ظالمٌ فاجرٌ واللهُ يعلمُ
أني لصادقٌ بارٌّ راشدٌ تابعٌ للحقِّ ...»[2]
[1] . صحيح البخارى/ ج 2/ كتاب الخمس/ باب فرض الخمس/ ص
504/ دارالقلم/ بيروت.
[2] . تاريخ المدينة المنورة/ ج 1/ ص 204- 202/
دارالفكر( تحت عنوان« خصومة على و العباس الى عمر).
نام کتاب : روابط متقابل خلفا با خاندان پيامبر نویسنده : كاردان، رضا جلد : 1 صفحه : 48