نام کتاب : راه نجات نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 127
بأيديكم و
عترتي أهل بيتى فانظروا كيف تخلفونى فيهما فإن إلهى عزوجل قد وعدنى أنهما لن
يفترقا حتى يردا على الحوض.
زاذان
مىگويد: ابو ذر در حالى كه به استار كعبه معلق شده بود گفت: اى مردم، هر كه من را
مىشناسد كه مىشناسد و هر كه من را نمىشناسد همانا من جندب غفارى هستم و هر كه
باز هم نشناخت من ابو ذر هستم. شما را به خدا قسم مىدهم، آيا بين شما كسى هست كه
از رسول خدا (ص) شنيده باشد كه مىفرمودند: آسمان سايه نيفكنده و زمين بر خود جاى
نداده صادقتر از ابو ذر را؟ گروههايى از مردم بلند شده، گفتند: آرى، ما شنيديم
كه آن حضرت چنين مىفرمودند. پس ابو ذر گفت: به خدا قسم از زمانى كه رسول خدا (ص)
را شناختم دروغ نگفتم و تا زمانى كه خدا را ملاقات كنم، دروغ نخواهم گفت. همانا از
رسول خدا (ص) شنيدم كه مىفرمودند: همانا من در بين شما دو چيز گرانبها مىگذارم و
آن دو كتاب خدا و عترتم هستند، پس مواظب باشيد كه بعد از من با آن دو چه خواهيد
كرد و همانا خداوند به من وعده داد كه آن دو هرگز از هم جدا نشوند تا زمانى كه سر
حوض بر من وارد شوند.[1]