جارى گشت و
با اين گفته به نزديكى تنگاتنگ خود با رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم
اشاره فرمود:
شما
بهخوبى موقعيت مرا از نظر خويشاوندى و قرابت و مقام و منزلت ويژه نسبت به رسول
خدا مىدانيد، او مرا در دامان خود پرورش داد. در كودكى او مرا در آغوش خود
مىفشرد و در استراحتگاه ويژه خود جاى مىداد، بدنش را به بدنم مىچسباند و بوى
پاكيزه بدنش را استشمام مىكردم، غذا را مىجويد و در دهانم مىنهاد، هرگز دروغى
در گفتارم نيافت و اشتباهى در رفتارم پيدا نكرد، من همانند بچهشترى كه مادر خود
را دنبال مىكند در پى او روان بودم و او هرروز نكته تازهاى از اخلاق نيكش برايم
آشكار مىساخت و مرا فرمان مىداد از او پيروى كنم.[1]
با
شدت يافتن بحران اقتصادى ميان قريش، رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم بىدرنگ
به عموهاى خود حمزه و عباس پيشنهاد كرد ابو طالب را در اين تنگنا يارى كنند.
ازاينرو،
عباس، طالب را برگزيد و حمزه، جعفر را به خانه خود برد و ابو طالب، عقيل را نگاه
داشت و رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم على عليه السّلام را به خانه خويش
برد و به آنان فرمود:
من
على را انتخاب كردم، آنكه خدا او را براى من از ميان شما برگزيد.[2]
بدينترتيب،
على عليه السّلام به خانه پسرعمو انتقال يافت و زيرنظر او قرار گرفت و شخصيّت آن
بزرگوار درخشيد و تا آخرين لحظات عمر شريف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و
سلم از آن حضرت جدا نشد. توجه و عنايت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم در
مورد على عليه السّلام به برهه بحران اقتصادى محدود نمىشد. ازاينرو، پى مىبريم
كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم هدف ديگرى را كه همان تربيت على عليه
السّلام در دامان خود بود