responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 127

گفت: به‌خدا سخنانى شنيدم كه تاكنون هرگز مانندش را نشنيده بودم. به‌خدا سوگند! اين سخنان، سحر و جادو و شعر و پيشگويى نيست. اى قريشيان! از من فرمان ببريد و آن را بر عهده من نهيد. از اين مرد و هدفى كه دارد دست برداريد و او را به خود وانهيد.

ولى دل‌هاى مرده كجا مى‌توانستند پاسخ مثبت دهند. آن‌ها در پاسخ وى گفتند: ابو الوليد به خدا سوگند! تو را با زبانش جادو كرده. او گفت: نظر من درباره او همان است كه گفتم؛ شما هركار مى‌خواهيد انجام دهيد.[1]

اتّهام جادوگرى‌

قريش بر آن بود كه وحدت و يكپارچگى‌اش درهم نريزد و جايگاهش را در مبارزه با رسالت اسلامى از دست ندهد و همزمان، از نفوذ رسالت به ژرفاى جان مردم جلوگيرى كند و از آن‌جا كه موسم حج در پيش بود، تصميم گرفت تدابيري بيانديشد تا از جايگاه بت‌پرستى خود حفاظت و نقش رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم و مقام و جايگاه حضرتش را به ضعف بكشاند. ازاين‌رو جهت تصميم‌گيرى در اين راستا نزد وليد بن مغيره، كه مردى سالخورده بود و شناخت بيشترى از اوضاع داشت، گرد آمدند. آن‌ها در پى اين بودند كه پيامبر را فردى پيشگو، ديوانه، شاعر، بيمار و دچار وسوسه يا ساحر معرفى كنند. در اين زمينه سخنانى ميان آنان ردوبدل شد. وليد گفت: به‌خدا سوگند! سخنان وى از شيرينى و حلاوت خاصى برخوردار است، ريشه‌هايش پربركت و شاخسار آن پر از ميوه است و شما در اين خصوص سخنى براى گفتن نداريد؛ زيرا بطلان گفته شما ظاهر خواهد شد. بهترين سخن درباره او اين است كه وى را ساحر بخوانيد و شايع كنيد سخنان سحرآميزى آورده كه ميان شخص و پدر و


[1] . به سيره نبوى 1/ 293 مراجعه شود.

نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست