روشهاى
متعددى مىكوشيد تا حركت پيامبر را به كنترل درآورد و پس از شكست و ناكامى در جهت
فريب دادن رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم با پيشنهاد اعطاى پادشاهى و سلطنت
و دارايى فراوان و ارج و احترام و قدرت، تصميم گرفت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و
اله و سلم را از تماس با مردم و عرضه كردن دعوتش بر آنان، بازدارد، تا كسانى كه وارد
مكّه مىشوند، آيات قرآن را نشنوند و افزون بر آن به ايجاد شك و ترديد در صحت دعوت
آن حضرت پرداخت و مدعى شد حالتى كه بر پيامبر عارض مىشود نوعى بيمارى است كه در
معالجه و مداواى آن بايد كوشيد. ولى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم به
پيشنهاد آنان پاسخى داد كه سرشار از خير و نيكى و احترام بود و سبب نجات آنان
مىشد، فرمود:
شما
تنها يك كلمه بر زبان آوريد تا در پرتو آن عربها زير سلطه شما درآيند و غير عرب،
با دادن جزيه، در سايه حكومت شما زندگى كنند ...
آنان
از سخن وى به هراس افتادند و تصوّر كردند پايان كار است. گفتند: به پدرت سوگند!
حاضريم دهبار آن را بر زبان آوريم. حضرت فرمود: بگوييد: «لا اله الّا اللّه ...»
پاسخ پيامبر، پاسخى غيرمنتظره و دندانشكن بود بهگونهاى كه آنها را به ذلّت
واداشت و با كبر و نخوت درحالىكه اين جملات را تكرار مىكردند، بهپا خاستند:
آيا
او به جاى اين همه خدايان، يك خدا قرار داد؟ بهراستى سخنى شگفتآور است![1]
اينجا
بود كه تصميم گرفتند به اهانت و تمسخر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم و
پيروان روزافزون وى بپردازند و دعوت مباركش را كه در ژرفاى جانها قرار مىگرفت،
به باد استهزا بگيرند. از جمله كارهايى كه بدانها متوسل شدند اين بود كه ابو لهب
و همسرش ام جميل بر در خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم كه در نزديكى