خطبهى
امام (ع) در بيرون مدينه و در مواجهه با مردم مدينه و حالت گريه و بكاء و غم و
اندوه آنحضرت و خاندان پيامبر (ص) چنان فضا را مشحون از ضجه و شيون و اشك و ماتم
تبديل كرد كه تاريخ جز در رحلت پيامبر (ص) به خود نديده بود و زبان و قلم از توصيف
آن عاجز مانده بود.
مانند
روز ارتحال پيامبر اكرم (ص) همه جا نجواى عزا و ماتم و اشك و ناله بلند شد و حالت
امام سجّاد (ع) تداعى گر حالت فاطمه (س) پس از وفات پدر و آمدن به مسجد و ناله
كردن و خطبه خواندن گرديد.
امام
سجاد (ع) در كلمات بلند خود به توصيف شرايط و تشريح واقعه مى پردازد و گويا مخاطب
خود را در ابديت مى بيند و براى مكتب انسانيت مرثيه سرايى مى كند؛ ذكر مصيبت جبهه
حق و جهالت مردم را در گوش تاريخ نجوا مى كند و از حماقت ها و حسادت ها و كوته
نظرى ها و عافيت طلبى ها و دنيا خواهى ها مى گويد!
عزادارى
و مرثيه خوانى در مدينه
به
تاريخ گره مى خورد و در رثاى آل الله يكصدا فرياد مى شود تا امروز هم ما از عمق
فاجعه مطلع گرديم و به حقيقت حادثه ره ببريم.