الاسود موجب كفاره خطاها مى‌شود. حاكم و البانى سند اين حديث را صحيح دانسته‌اند.

البته اين تنها برخى اخبار در اين موضوع است كه همگى بر باطل بودن خبر بخارى و بر خلاف نص بودن فهم و سخن خليفه دوم و نفع و ضرر داشتن حجر الاسود شهادت مى‌دهد.

پس بخارى با نقل اين خبر دو كار عجيب انجام داده است: 1. واقع مطلب را كه اميرالمؤمنين عليه السلام تذكر داده و اشتباه بودن برداشت خليفه دوم را بلافاصله بيان فرموده‌اند و خود عمر بن خطاب نيز آن را پذيرفته، بيان نكرده است. 2. چنان‌كه در هدف نگارش صحيح بخارى از زبان بخارى ذكر شد او ادعا نموده كه خواب ديده و معبرين خواب او را چنين تعبير كرده‌اند كه او دروغ را از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دور خواهد نمود. ولى نقل اين خبر اين ادعاى بخارى را رد مى‌كند؛ زيرا احاديث صحيح چنان‌كه گذشت بيان مى‌كند كه نظر خليفه دوم خلاف نصوص اسلامى است، پس با اين وجود چگونه اين خبر را در صحيحش نقل كرده و اخبار صحيح اسلامى را كنار گذاشته است!.

همچنين بايد دقت داشته باشيم: آيا نقل روايت اين همه صحابه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد نفع و ضرر داشتن حجر الاسد لازم و اولى بود، و يا نقل نظر خلاف شرع يك نفر به عنوان دين صحيح!؟ چگونه بخارى اين همه اخبار صحيح از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در صحيحش وارد نكرده، ولى يك نظر خلاف اسلامى را به عنوان دين صحيح در صحيحش روايت كرده است!؟

21. بخارى و حذف و پنهان كردن عدم آگاهى خليفه دوم از معناى «اب»

حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ عُمَرَ فَقَالَ: نُهِينَا عَنِ التَّكَلُّفِ؛[1] انس گفت: نزد عمر بن خطاب بوديم كه گفت: از

[1] . صحيح بخارى، ح 7293، كتاب الاعتصام بالكتاب، باب مَا يُكْرَهُ مِنْ كَثْرَةِ السُّؤَالِ وَتَكَلُّفِ مَا لَا يَعْنِيهِ.