اعتقادات خويش را اخذ نماييم و اين غير ممكن است، ولى چون قانون خداوند متعال در مورد اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله در خيلى چيزها ناديده گرفته و كنار گذاشته شده است، اين‌جا نيز اين قوانين خداوند را از زندگى دينى خويش كنار گذاشته و خيلى از اعتقادات و دين خود را از دشمنان اسلام اخذ نموده‌ايم! پس با اين بيان ثابت شد كه تمام رواياتى كه بخارى در صحيحش از افراد مذكور وارد كرده است، طبق قواعد مقرر در كتب حديثى و مصطلح فاقد ارزش‌اند، مگر اين‌كه از غير آن‌ها شاهدى در آن مورد و موضوع وارد شده باشد.

همچنين از نظر قانون علم رجال اهل سنت، كه در كتاب‌ها مذكور است نيز، اين اخبار فاقد ارزش وضعيف‌اند، ولى متأسفانه اهل سنت مثل مسائل ديگر در مورد اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله كم لطفى دارند و به سادگى از سر آن مى‌گذرند. در گذشته به سخن ابن حجر اشاره كرديم كه گفت: هر كه صحابه را دوست نداشته باشد، نه ثقه است و نه ارزشى دارد.[1] ولى با اين وجود، اين ادعاى خود را در مورد اهل بيت عليهم السلام فراموش مى‌كنند و حتى احاديثى را كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام را مذمت كرده توجيه مى‌كنند. و البته شبيه سخن ابن حجر را ديگران از متقدمين نيز گفته‌اند كه نياز به ذكر آن نيست.

در آخر بايد دقت داشته باشيم كه افراد مذكور خارج از شرط بخارى در صحيحش نيز هستند و او بر خلاف شروط خود از افرادى كه فاقد اعتقاد سالم‌اند حديث روايت كرده است.

خوارج در صحيح بخارى‌

1. عكرمه البربرى ابوعبدالله المدنى مولى ابن عباس‌

امام بخارى حدود 180 حديث از او روايت كرده است.

شكى نيست كه عكرمه از خوارج بوده است، ولى چون امام بخارى خيلى زياد از او در صحيحش حديث روايت كرده، لذا لازم است بيشتر با شخصيت او آشنا شد:

[1] . تهذيب التهذيب ابن حجر، ج 1، ص 206، رقم 438.