نكرديم. ثانيا: از كشيده شدن استفاده مى‌شود كه لباس او به زمين مى‌رسيده است و امروزه وهابى‌ها حتى در پايين از كعبين بودن شلوار را بر خلاف سنت خوانده جائز نمى‌دانند چه رسد بر پيراهن.

ثالثا: زهرى اين خواب را گاه از ابوسعيد خدرى و گاه از بعضى اصحاب‌[1] بدون ذكر اسم نقل كرده است. همچنين گاه آن را با «عن» و گاه «اخبرنى» و گاه «حدثنى» نقل كرده است. همچنين گاه مى‌گويد: عمر بر من عرضه شد، گاه مى‌گويد: عمر از نزد من عبور كرد.

البته زهرى اخبار ديگرى نيز در فضل عمر بن خطاب نقل كرده است كه در آن توهين به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است و بطلان آن خيلى روشن است.

حديث ديگر زهرى‌

شروع وحى از نگاه زهرى‌

... ثم لم ينشب ورقة أن توفى وفتر الوحى فترة حتى حزن النبى صلى الله عليه و آله فيما بلغنا حزنا غدا منه مرارا كى يتردى من رؤوس شواهق الجبال فكلما او فى بذروة جبل لكى يلقى منه نفسه تبدى له جبريل فقال: يا محمد إنك رسول الله حقا. فيسكن لذلك جأشه وتقر نفسه فيرجع فإذا طالت عليه فترة الوحى غدا لمثل ذلك فإذا او فى بذروة جبل تبدى له جبريل فقال له مثل ذلك؛[2] در اين حديث مى‌گويند: وحى براى پيامبر صلى الله عليه و آله با رؤياى صادقه شروع شد و سپس‌

[1] . سنن ترمذى، ج 4، ص 539، ح 2285؛ مصنف عبدالرزاق، ج 11، ص 224، ح 20385؛ مسند احمد، ج 5، ص 373، ح 23220 وديگران.

[2] . صحيح بخارى، كتاب التعبير، باب: اول ما بدئ به رسول الله صلى الله عليه و آله من الوحى الرؤيا الصالحة، ج 6، ص 2561، ح 6982؛ وج 1، ص 4، ح 3 وج 3، ص 1241، ح 3212، وج 4، ح 4670 و 4672 و 4674.