نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 248
همچنين با
وجود اين كه در زير چتر حاكمان بود، باز ملاحظه مىكنيد كه چقدر پست بوده است كه
مدام قرض مىكرده و با ذلت از ظالمان درخواست پرداخت آن را مىنموده است.
زهرى
و برخى محدثين
زهرى
گاه گفته است: شش سال همنشين سعيد بن مسيب بودم و گاه هشت سال و گاه ده سال.[1]
حال آنكه سعيد بن مسيب به شدت با حاكمان ظالم بنى اميه كه زهرى نوكرى آنها را
مىكرد مخالف بود و از آنها ظلم و آزار زيادى ديد و زهرى را به خاطر رساندن حديثش
به آنها و اخبار شخصى او مذمت و از خود طرد كرده است.
مالك
مىگويد: سعيد بن مسيب بر زهرى غضب كرد و گفت: چرا حديث مرا به بنى مروان رساندى.[2]
سعيد
بن مسيب به خاطر اينكه زهرى حديث و اخبار او را براى عبدالملك بازگو كرده، او را
از خود طرد نمود و با او سخن نگفت.[3]
در
خبر ديگر زهرى مىگويد: در مسجد به مجلس سعيد بن مسيب آمدم و خود را به او نزديك
كردم تا به او سلام دهم و او به سينه من زد و گفت: برگرد و از سلام دادن بر من خود
دارى نمود و من ترسيدم كه او سخن گفته و از من عيب بگيرد و حاضران آن را به ديگران
نقل كنند. بنابر اين كنار رفته و به دنبال او بودم تا خلوت شود و چون تنها ماند به
نزد او رفته و گفتم: اى ابا محمد من چه گناه كردم ... پيوسته عذرخواهى مىكردم،
ولى هيچ حرفى با من نمىگفت تا اينكه وقتى به منزلش رسيد و دروازه را برايش باز
كردند و پايش را وارد خانه كرد، رو به من كرد و گفت: تو هستى كه حديث