نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 232
زهرى و
حاكمان ظالم
قبل
از ورود به دلائل نوكرى ابن شهاب زهرى به سلاطين بنى اميه، بايد دقت داشته باشيم
كه محدثين اهل سنت كسانى را كه با سلاطين همكارى و يا رابطه داشتند، حديثش را ترك
كردهاند كه چند نمونه را در اين مورد ذكر مىكنيم:
1.
ابن حجر مىگويد: زائده حديث حميد طويل را به دليل همكارىاش در برخى امور با
سلاطين كنار گذاشت.[1]
2.
ابن سيرين از حميد بن هلال به دليل اين كه در امور سلاطين داخل شده بود، راضى
نبود.[2]
3.
شعبه و ابن عليه خالد بن مهران را جرح كردهاند يا به جهت دخولش به امر سلطان ويا
....[3]
4.
مالك بن انس از عبدالله بن ذكوان بدش مىآمد؛ زيرا او براى سلطان فعاليت مىكرد.[4]
و نمونههاى فراوان ديگر.
و
اين بيانگر آن است كه اين امر و عمل نزد محدثين نيز مذموم بوده است، ولى نوكرى
زهرى به سلاطين را به هيچ وجه نمىتوان به همكارى اين افراد با سلاطين مقائسه
نمود؛ زيرا او تمام عمر خود را وقف اين ظالمان كرده است.
زهرى
از قرض به تنگ آمده بود. پس در زمان عبدالملك بن مروان به شام رفت. در اولين
ملاقات خود با عبدالملك به او به عنوان خليفه سلام داد و در آخر گفت: اگر
اميرالمؤمنين عليه السلام مىخواهد با من صله رحم كند، براى من (از بيت المال)
حقوق مداوم بنويسد. عبدالملك خواستهاى او را رد كرد و قبيصه او را به خاطر اين
رفتارش مذمت