نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 89
كه در اين هزار من هست ولى محصور است به
هزار من كه موجود و معين است در خارج و مثال شيخ صاع من صبره است(و هكذا در مورد
كلمه).
حال،پياده كردن مطلب در ما نحن فيه:مىگوييم
صلاة فاسد اگرچه مصاديق و مراتب متعددى دارد اما تصوير قدر جامع بين آنها ميسور
است به اينكه ما تمام اجزاى صلاة را تصور مىكنيم كه مثلا يازده جزء است؛بعد لفظ
صلاة را وضع مىكنيم براى عنوان كلى مركب از پنج جزء و بالاتر و اين عنوان كلى در
همۀ مراتب محفوظ است.در آنجا كه فقط همين پنج جزء است و لا غير،اين عنوان
هست.در آنجا هم كه همۀ اجزا هستند،باز هم اين عنوان هست و ما بقى مشخصات هستند.
پس افراد عوض مىشوند ولى قدر جامع همه
جا به حال خودش باقى است.پس اعمىها مىتوانند قدر جامعى تصوير نمايند.آرى صحيحىها
هستند كه نمىتوانند تصوير قدر جامع كنند ما بين مراتب صحيح.مثلا ما بين صلاتى كه
واجد همه اجزاست و صلاتى كه فقط اشارهاى است چقدر جامعى مىتوان درست كرد.
دو نكته
الفاظ معاملات
تا به حال دربارۀ الفاظ عبادات
مفصلا گفتوگو كرديم.اينك،در اين دو تنبيه،دربارۀ الفاظ معاملات
بحث مىكنيم.
تنبيه اول:موضوع له الفاظ معاملات چيست
و براى چه معنايى وضع شدهاند؟
مقدمتا بايد بدانيم:
1.منظور از معاملات در اينجا معاملات به معناى الاخص نيست كه خصوص عقود را
شامل است بلكه معاملات به معناى الاعم است و شامل ايقاعات هم مىشود.
در مقابل عبادات كه امورىاند كه قصد
قربت لازم دارند،معاملات يعنى امورى كه قصد قربت لازم ندارند،چه عقود و چه
ايقاعات(تفصيل اين بحث در مبحث«دلالة النهى على الفساد»خواهد آمد).
2.مراد از عقود و ايقاعات چيست؟عقود يعنى آن انشائاتى كه طرفينى است و
داراى ايجاب و قبول است.مانند عقد البيع كه مركب است از«بعت و قبلت»يا عقد
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 89