responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 76

معناى جزئى حقيقى است كه قابل صدق بر افراد ديگر نيست،لذا از علم شخص هرگز تثنيه يا جمع درست نمى‌شود،مگر با توجيه و تأويل؛يعنى از اعلام شخصى، مفهوم كلى المسمى را اراده كنيم؛مثلا«محمدان»بگوييم و از او اراده كنيم دو فرد از المسمى به لفظ محمد را كه اين وجود خارجى هم المسمى به محمد است؛آن وجود خارجى هم كذلك كه از لفظ محمد عنوان المسمى به محمد اراده مى‌شود،مجازا.

سپس تثنيه بسته مى‌شود و يا جمع بسته مى‌شود و از او اراده مى‌شود دو فرد از يك عنوان كه المسمى باشد يا سه فرد از المسمى.

تبصره.در مفردات تثنيه و جمع دو مبنى است:

1.اتحاد لفظى كافى است و اتحاد معنوى لازم نيست(و هو قول صاحب المعالم بشهادة الاعلام الشخصية).

2.هم اتحاد لفظى و هم معنوى،هر دو لازم است(و هو قول صاحب اصول الفقه و صاحب الكفاية قدس سرهما)و اعلام شخصى را توجيه مى‌كنند.

به نظر مظفر رحمه اللّه:

استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد مطلقا لا يجوز،چه در مفرد و چه تثنيه و چه جمع،چه مثبت و چه منفى،چه معانى حقيقى و چه مجازيه و چه حقيقتا يا مجازا.

14.حقيقت شرعى

چهاردهمين و آخرين بحث مقدمه،به معماى لا ينحل حقيقت شرعى مربوط است؛و در اين باب،سه مطلب مطرح است:

1.بيان محل نزاع ميان علما،

2.بيان ثمره و فايدۀ اين نزاع،

3.بيان اقوال علما و انتخاب قول حق.

لا شك و لا شبهه در اينكه ما مسلمان‌ها از كلمۀ صلاة،زكات،صوم و...همين معانى شرعى را مى‌فهميم و از شنيدن اين الفاظ،اين معانى خاص به ذهن ما تبادر مى‌كند.

و نيز لا شك و لا شبهه در اينكه اين معانى شرعى،يك سلسله معانى حادث و

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست