نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 58
المترادفين على الآخر و حمل الكلى على
الفرد و حمل احد الكليين على الآخر و الاول يدل على كون الموضوع نفس المعنى و
الثانى يدل على انه من افراده و الثالث لا يدل على حقيقة او مجاز و انما يدل على
الاتحاد فى الخارج سواء كانا متساويين كالنوع و الفصل ام بينهما عموم من وجه». 1
تنبيه
نظير اشكال دورى كه بر علامت تبادر وارد
شد،بر علامت صحت حمل هم وارد مىگردد و آن اينكه صحت حمل و عدم صحت آن را كسى مىتواند
بفهمد كه علم به وضع داشته باشد.پس تنها سبب صحت حمل،علم به وضع است؛ درحالىكه
شما مىخواهيد علم به وضع را هم توسط همين صحت حمل ثابت كنيد و هذا دور كه صحت
حمل،بر علم به وضع متوقف است و علم به وضع هم بر صحت حمل متوقف است.
همان جوابى كه در باب تبادر داديم،اينجا
هم داده مىشود و آن اينكه نسبت به عالم به اجمال و تفصيل فرق مىگذاريم و مىگوييم
صحت حمل،بر علم اجمالى ارتكازى به وضع متوقف است؛ولى اجمالى،بر صحت حمل متوقف
نيست،بلكه علم تفصيلى به وضع،بر صحت حمل متوقف است؛فلا دور.
اما نسبت به جاهل به وضع هم،صحت حمل در
نزد اهل لغت ملاك است.پس «علم به وضع»جاهل،بر صحت حمل عند العالم متوقف است،ولى
صحت حمل عند العالم،بر«علم به وضع»جاهل متوقف نيست بلكه بر«علم به وضع»خود او
متوقف است؛فلا دور.
سوم:اطراد
سومين علامتى كه علماى اصول براى تميز
حقيقت از مجاز ذكر كردهاند،عبارت است از اطراد و عدم اطراد.گفتهاند اطراد و شيوع
استعمال لفظ در معناى مشكوك، علامت«حقيقت بودن»است و عدم اطراد،علامت مجاز بودن
است.
1) .حقائق الاصول،ج 1،ص 45.
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 58